فرهنگی


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
سلام علی آل یس سلامی چو بوی خوش آشنایی به وبلاگ صبح امیدخوش آمديد
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



مفيد ترين مطلب را انتخاب كنيد.

مگه وكيل وصي مردمي؟........
نویسنده : خدیجه
تاریخ : پنج شنبه 11 مهر 1392


داشتم از يكي از خيابون هاي مركز شهرمون رد ميشدم ديد دختر خانومي يه ساپورت پوشيده با يه مانتوي نخي خيلي خيلي راحتي

كه همه وجناتش پيدا بود، من كه يه خانوم بودم خجالت ميكشيدم بهش نگاه كنم.....آخه خيلي جلب توجه ميكرد


رفتم جلو و با احترام بهش سلام دادم و روز بخير گفتم....... منو ديد گفت... ها!!......... چيه لابد اومدي بگي كه اين چه وضعشه؟........

مگه وكيل وصي مردمي؟........

ولي من بهش گفتم كه نه باهات كاري ندارم خواستم بپرسم كه

ساپورت خوشكلي داري خيلي خوش رنگه بهت هم خيلي مياد از كجا گرفتي؟..............
كم مونده بود شاخ در بياره....... با صداي آرومي گفت واقعا... ب

بخش فكر كردم كه شما هم مثل بعضي ها ميخواهي گير بدي..........

گفتم كه نه كاري باهات ندارم لباس خوشگلي داري ولي لباس خوشگل رو بايد جاهاي خوشگل پوشيد

حيف نيست اين لباسهاي خوشگل رو براي آدمهاي هرزه نشون بدي اونهايي كه دندون براي من و شما تيز كردن؟!!!...


 ديدم سرش رو انداخت پائين گفت: عوضش مي كنم ولي پول آژانس ندارم.......

پيش خودم گفتم لابد از خونه تا اينجا كه ميگفت مسافت زيادي داره حتما پياده اومده..........

براي خود نمايي بوده يا؟...... چند نفر تا اينجا مزاحمش شدن؟

در هر صورت، با هم ديگه سوار آژانس شديم و رفتيم سر كوچه شون پياده شد....

پياده شدني بهم گفت كه خيلي ماهي......

چند بار ديگه بعد اون قضيه ديدمش، اين دفعه مانتوي خوبي پوشيده بود ولي ميتونه بهتر هم بشه..

با خودم گفتم كه اگه باهاش بد برخورد ميكردم آيا اون لباس زشت رو عوض ميكرد.......؟


خداي شكر به ارزش حجابي كه برام دادي



:: موضوعات مرتبط: حجاب وعفاف , حكايت و داستان , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ازکودکی بیاموزیم
نویسنده : خدیجه
تاریخ : پنج شنبه 11 مهر 1392



:: موضوعات مرتبط: حجاب وعفاف , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
خوشــــگله! چن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟
نویسنده : خدیجه
تاریخ : پنج شنبه 11 مهر 1392

بسم الله الرحمن الرحيم

خوشــــگله! چن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟

خانوووووووم… شــماره بدم؟

خانوم خوشــــــگله! برسونمت؟

خوشــــگله! چن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟

 

این‌ها جملاتی بود که دخترک در طول مســیر خوابگاه تا دانشگاه می‌شنید!

بیچــاره اصلاً اهل این حرف‌ها نبود… این قضیه به شدت آزارش می‌داد.

تا جایی که چند بار تصـــمیم گرفت بی خیــال درس و مــدرک شود و به محـــل زندگی‌اش بازگردد.

روزی به امامزاده ی نزدیک دانشگاه رفت…

شـاید می‌خواست گله کند از وضعیت آن شهر لعنتی…!

دخترک وارد حیاط امامزاده شد… خسته… انگار فقط آمده بود گریه کند…

دردش گفتنی نبود…!

رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد…وارد حرم شد و کنار ضریح نشست. زیر لب چیزی می‌گفت انگار! خدایا کمکم کن…

چند ساعت بعد، دختر که کنار ضریح خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد…

خانوم! خانوم! پاشو سر راه نشستی! مردم می خوان زیارت کنند!

دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت ۸ خود را به خوابگاه برساند… به سرعت از آنجا خارج شد… وارد شــــهر شد…

امــــا…اما انگار چیزی شده بود… دیگر کسی او را بد نگاه نمی‌کرد…!

انگار محترم شده بود… نگاه هوس آلودی تعـقــیبش نمی‌کرد!

احساس امنیت کرد… با خود گفت: مگه می شه انقد زود دعام مستجاب شده باشه! فکر کرد شاید اشتباه می‌کند! اما این‌طور نبود!

یک لحظه به خود آمد…

دید چـــادر امامــزاده را سر جایش نگذاشته…!



:: موضوعات مرتبط: حجاب وعفاف , حكايت و داستان , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تو دختری یا پهلوان
نویسنده : خدیجه
تاریخ : پنج شنبه 11 مهر 1392



تو دختری یا پهلوان

خودت را کوچک نشمار تو همین حالا نقش پهلوان را برای جامعه بازی میکنی.
پهلوانی که فقط به کباده کشیدن و شنا رفتن نیست؛ پهلوانی که به میل زدن و چرخ گرفتن نیست. پهلوانی به رخصت گرفتن از مرشد است و منش پهلوانی داشتن.
تو هم چیزی از پهلوان های زورخانه ی شهر کم نداری.
او زورِ بازو دارد ولی منش پهلوانیش اجازه نمی دهد که از آن سوء استفاده کند؛ نمی گذارد که زورِ بازویش کسی را آزار دهد.
و تو مثل تمام دختران ایران زمین، زیباییِ زلیخایی داری ولی منش مریم گونه ات اجازه نمی دهد که از آن سوء استفاده کنی؛ نمی گذارد که زیبائیت را دستمایه آزار دیگران کنی.

کاش کمی از منش پهلوانی تو را پسرانی داشتند که یادشان رفته باید وارث یوسف و پاسدار خون شهیدان باشند



:: موضوعات مرتبط: حجاب وعفاف , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نمونه سوالات دین وزندگی 3 (درس اول )
نویسنده : خدیجه
تاریخ : سه شنبه 9 مهر 1392

باسلام خدمت دانش آموزان گلم نمونه سوالات دین وزندگی 3 (درس اول ) تقدیم حضورتان می گردد.

درس اول هدایت الهی

نیاز های طبیعی را نام برده و بنویسید پاسخ به آن چگونه است ؟

نیاز های برتر یا بنیادین را نام ببرید ؟

از نیازهای برتر کشف راه درست زندگی را توضیح دهید؟

دو ویزگی پاسخ به نیاز برتر که اطمینان بخش وراهگشا است را توضیح دهید؟

هدایت عمومی را توضیح دهید.

 کدام یک از نیاز های بنیادین انسان جامع نیاز های دیگر است ؟

دوچراغ هدایت که خداوند برای تشخیص  هدف وراه رسیدن به آن به انسان داده چیست

 به فرموده ی امام کاظم (ع) دو حجت که خداوند به مردم داده چیست؟

  جملات زیر را با کلمات مناسب کامل کنید.

الف) عقل وسیله ...................است.

ب) اکنون که خداوند انسان ها را هدایت کرده اگر کسی ...................بر عهده خودش است.

ج)اکنون که خداوند پیامبران الهی را فرستاده و انسان ها را هدایت کرده کسی نمی تواند...............

د) خواست هر انسان خردمند از خداوند این است که .......................

ـ آیا به حکم عقل در موارد زیر می‏توان اعتماد کرد؟ چرا؟

ـ سعادت انسان در دنیا و آخرت

ـ تدوین یک برنامه جامع برای زندگی

 برای این که پاسخ به نیازهای بنیادی صحیح باشد، باید چه ویژگی هایی داشته باشد؟

 آیا عقل می‏تواند پاسخ مناسبی به نیازهای بنیادین انسان دهد؟ چرا؟

چه راهی برای پاسخگویی به نیازهای انسان وجود دارد؟ چرا؟

 این شعر یادآور کدام خصوصیات انسانی است:

هرکه او بیدارتر پر دردتر هر که او هشیارتر رخ زردتر

چرا دستاوردهای علمی انسانی نمی توانند پاسخگوی نیازهای بنیادین او باشد؟

 چه موقع زندگی آدمی معنای انسانی خود را بیدار می‏کند؟ ( این مسأله را با توجه به نیازها پاسخ دهید

 چرا نمی‏توان پاسخ به نیازهای بنیادین را به سلیقه فردی واگذار کرد؟

در چه شرایطی عقل کارایی کامل در پاسخگویی به یک سؤال را دارد؟

چرا انسان نمی‏تواند از پاسخگویی به نیازهای بنیادین فرار کند و از آن غافل بماند؟

آیا هر انسانی همواره به نیازهای اساسی خود، آگاهی دارد؟ چه موقع این نیازها به دغدغه جدی و سؤالهای اصلی او تبدیل می‏شوند؟

درچه صورتی زندگی انسان معنای صحیح پیدا می‏کند؟

 منظور از «درد متعالی» چیست؟

چرا انسان در پاسخگویی به نیازهای بنیادین ، ناتوان است؟

پاسخگویی به کدام نیاز اساسی ، پاسخگویی به سایر نیز هست توضیح دهیدی تواند به نیاز های ب

بالاترین دل مشغولی انسانها را چه مسائلی تشکیل می دهد ؟

نیازهای بنیادین انسانها را نام ببرید .

مرگ پایان زندگی  است یا زندگی بعد از مرگ به گونه ای دیگر  ادامه پیدا می کند ؟

پاسخ به این سؤال کدام نیاز بنیادین انسان را تأمین می کند ؟

چگونه زیستن » بیان کننده کدام نیاز انسان است ؟

فرق نیاز های  اساسی انسان با حیوانات در چیست ؟

پاسخ به سؤالات اساسی انسان چه ویژگیهایی باید داشته باشد ؟

هر پاسخ به سؤالات اساسی باید جامع و شامل باشد ."در این مورد توضیح دهید .

آیا می توان برای هر نیاز پاسخی جدا و مستقل از نیازهای دیگر تدارک دید ؟ توضیح دهید .

چرا هر پاسخ باید کاملا درست و قابل اعتماد باشد ؟

عمر محدود انسان در رابطه با پاسخها چه چیزی را طلب می کند ؟

چه هنگام دستگاه تفکر و اندیشه ما حکم قطعی  و مطمئنی ارائه خواهد داد

شناخت دقیق و جامع  خود از چه راهی بدست می آید و چه ارتباطی با پاسخ به نیاز های اساسی ما دارد ؟

علم بشر برای حل سؤالات مهم و حیاتی انسان ناکارآمد است .دلیل آن را بررسی کنید .

ارتباط هدایت و هدف را بیان کنید .

قرآن شیوه هدایت الهی را چگونه بیان می کند ؟

اگرمشاهده کنیم که موجودی بی هدف به وجود آمده است در مورد آفریننده آن چه نتیجه ای می گیریم ؟

از کجا پی به این مطلب می بریم که هدایت یک اصل عام در خلقت است ؟

در مورد تناسب بین خلقت و هدف ( یا هدایت ) توضیح دهید .

چه عاملی باعث تمایز بین انسان با موجودات دیگر شده است ؟

هدف و مقصد خلقت  انسان چیست ؟چرا ؟

تقرب به خداوند یعنی چه ؟

تفکر با اختیاری بودن اعمال انسان چه نسبتی دارد؟

از دید امام کاظم (ع) علت ارسال رسل چیست ؟چه کسانی از معرفت بیشتری برخوردارند ؟

از دید امام کاظم (ع) رتبه چه کسانی در دنیا وآخرت برتراست؟وچه کسانی نسبت به فرمانهای

الهی داناترند؟

کاربرد عقل چیست ؟

علت اکثر کج فهمی ها و انحرافات در طول تاریخ را بررسی کنید .

نتیجه دین بدون تعقل و تفکر چیست ؟

پیامد اندیشه و تفکر در دین الهی چیست ؟

ارتباط حجت آشکار و پنهان را بنویسید.



:: موضوعات مرتبط: دین و زندگی 11 , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
سوالات درس اول دین وزندگی 2
نویسنده : خدیجه
تاریخ : سه شنبه 9 مهر 1392

درس اول :  جلوه هاي حکمت و تدبير

آيات زير را تر جمه  کنيد :

الف ) و لله ملک  السمو ات وا لا رض وا لله علي کل شئ قدير

ب) الذين يذکرون الله قياماًو قعوداً

ج) ربنا ما خلقت هذا باطلاً سبحانک فقنا عذاب النار

سه مورد از ويژگيهاي اولوالالباب را بنويسيد .

ويژگيهاي جهان واقعي را بنويسيدذکر چهار مورد کافي است

جهان خيالي و واقعي را درسه مورد با يکديگر مقايسه کنيد .

سه مورد از پديده هاي منظم را نام برده  از دقت در اين پديده ها چه نتيجه اي مي گيريد ؟

صحيح وغلط بودن گزاره هاي زير را مشخص کنيد

الف ) شاخص اصلي مجموعه ي منظم هدف است .

ب ) عنصر اصلي که سبب پيدايش مجموعه ي منظم  مي شود هما هنگي است .

ج ) بين اجزاء مجموعه ي منظم يک رابطه ي قرار دادي وجود دارد .

د ) بين اجزاء مجموعه ي منظم يک رابطه ي حقيقي وجود دارد .

عناصر وارکان يک مجموعه ي منظم را نام ببريد

در توجيه نظم و هماهنگي پديده هاي جهان چند نظريه وجود دارد

نظريه تصادف ، نظم وهما هنگي جهان را چگونه توجيه مي کند

نظريه خود کفايي ، نظم وهما هنگي جهان را چگو نه توجيه مي کند

ويژگي وشاخص اصلي مجموعه منظم…………… است

الف) هما هنگي                  ب)گزينش               ج) هدف                د) طرح ونقشه

از عبارت ربنا ما خلقت هذا باطلاً چه نکته اي دريافت مي شود ؟

صحيح وغلط بودن گزاره هاي زير را مشخص کنيد

الف ) خواص هر جزء مجموعه منظم با وظيفه آن هماهنگي دارد

ب ) هر در مجمو عه منظم کار مخصوص به خود دارد که به کمال آن جزء منتهي مي‌شود.

ج ) بدون طرح ونقشه پيوستگي ارتباط وهماهنگي در مجموعه منظم معنا ندارد

ويژگي هاي  يک مجموعه منظم را بر روي يک نمونه پياده نموده توضيح دهيد

عنصري که مجموعه منظم به خاطر آن شکل مي گيرد چيست ؟

از دقت وتدبر در مجموعه منظم به چه نتيجه اي دست مي يابيم ؟

اولوالالباب چه کساني اند قران براي آنها ويژگي هايي بيان نموده است ؟

جهان در يک نگاه خيالي چه ويژ گي هايي دارد؟ذکر چهار مورد کافي است

-همکاري و پيوستگي و نظام براي چيست ؟

-ايا در اين جهان خيالي مي توان از قانون و قانون مندي سخن گفت ؟ چرا ؟

- خير زيرا در اين جهان در هر لحظه ممکن است بدون علت خاصي ، حادثه اي رخ دهد ، بنا براين قانون و قانون مندي براي آن متصور نيست .

-ميان وظايف و مسئوليت ها ............. و .............. مشاهده مي شود .

پيوستگي – ارتباط

-به فرموده ي قرآن کريم صاحبان خرد در .............. انديشه مي کنند .

آفرينش آسمان ها و زمين – آمد و شد شب و روز

-کدام عنصر است که سبب پيدايش يک نظام مي شود و به تمام فعاليت هاي آن معنا مي بخشد ؟

هدف و غايت

-همکاري و پيوستگي و نظام براي چيست ؟

اين عناصر براي آن ضرورت دارد که به هدف معيني منجر شود و به سرانجام روشني برسد .

-ايا در اين جهان خيالي مي توان از قانون و قانون مندي سخن گفت ؟ چرا ؟

خير زيرا در اين جهان در هر لحظه ممکن است بدون علت خاصي ، حادثه اي رخ دهد ، بنا براين قانون و قانون مندي براي آن متصور نيست .

پرسش هاي چهار گزينه اي

آيه ي « وَ لله مُلکُ السَماواتِ وَ الاَرضِِ ....» بيانگر کدام مطلب است؟

مالکيت تمام اشيا از آن خداوند است وتنها او مالکيت حقيقي و اصيل دارد.

مالکيت همه ي اشيا از آن خداوند است اما مالکيت هاي حقيقي ديگري هم وجود دارد.

مالکيت و فرمانروايي آسمان ها و زمين از آن خداست و انسان فقط مالک بر جسم خود مي باشد.

مالکيت و فرمانروايي اسمان ها و زمين از ان خداست و انسان مالک بر اموالش مي باشد.

-قرآن«مالکيت» همه ي اشيا را از آن چه کسي مي داند؟

رسول/خداوند/امام/ولي امر

- پيام آيه ي : « رَبَّنا ما خَلَقتَ هذا با طِلاً»،کدام است؟

خداوند افراد باطل را خلق نکرده اند.

خدايا ما را از باطل دور کن.

خلقت جهان بيهوده نيست.

خدايا ما را به باطل مبتلا نکن.

- از نظم در موجودات جهان مي توان نتيجه گرفت:

هر موجودي از اجزاي خاص تشکيل شده است.

هر يک از اجزا خواص ويژه اي دارند.

هر جزئي وظيفه ي معيني بر عهده دارند.

همه ي موارد

- مضمون عبارت: «همانا نشانه هايي براي خردمندان است»کدام آيه است؟

لاياتٍ لاولي الا لباب

لاياتٍ لقومٍ يعلمون

لاياتٍ لقومٍ يفقهون

لاياتٍ لقومٍ يتفکّرون

 -مطابق آيه ي شريفه ي «انّ في خلق السماوات و الا رض و اختلاف الليل و النهار لاياتٍ لاولي الالباب»

اين نشانه ها براي چه کساني است؟

انسان/ مسلمانان/ مومنان/ خردمندان

- درخلقت آسمان ها و زمين براي چه کساني نشانه هايي است؟

دانايان/ آدميان/ مشرکان/ عموم مردم

- شاخصه ي اصلي مجمو عه ها و موجودات بزرگ و کوچک جهان چيست؟

پيوستگي/ هدف و غايت/ طرح و نقشه/ برنامه

- شاخصه ي اصلي يک مجموعه ي منظم ...............آن است.

تغيير و تحول/ هدفداري/ هما هنگي اجزاء/ برنامه

- قرآن کريم،جهان را ........... معرفي مي کند.

متغير و متحرک

مخلوق و نيازمند

بي ثبات و پايدار

تجلي تدبيروحکمت الهي

-کدام يک،از ويژگي هاي جهان واقعي نمي تواند باشد؟

هر موجودي از اجزاي خاص و معيني تشکيل شده است.

تمام اجزا با آرايش مخصوص کنار هم قرار گرفته اند.

هر يک از موجودات خواص ويژه اي دارند که با وظيفه ي آن ها هماهنگي دارد.

و همکاري بين موجودات ناشي از آگاهي آن

- پاسخ به اين پرسش اساسي هر انسان که «در چگونه جهاني زندگي مي کنيم؟»پايه ي

کدام است و چه تاثيري در زندگي انسان دارد؟

جهان بيني-اعتقاد به خدا

دين- اعتقاد به خدا

جهان بيني-جهت دادن به برنامه ها و تصميم ها

دين-جهت دادن به برنامه ها و تصميم ها

- حضرت علي عليه السلام در خطبه ي نود نهج البلاغه به چه موضوعي اشاره مي نمايد ؟

نبوت

حقانيت خودبراي جانشيني پيامبر

ويژگي هاي خالقيت خداوند

مسائل حکومت اسلام

- کدام ويژگي است که مانند روح در همه ي اجزاء و فعاليت ها و همکاري هاي مجموعه ي منظم حضور دارد؟

مجزا بودن

خواص ويژه

غايت

آرايش مخصوص اجزا

- کدام يک از خصوصيات مجموعه ي منظم نيست؟

ميان وظايف و مسئوليت ها پيوستگي و ارتباط وجود دارد.

اگر به کار يک جزء به تنهايي نگاه شود ،کامل و بدون نقص به نظر مي آيد.

هر جزء کار مخصوصي انجام مي دهد و وظيفه ي معيني بر عهده دارد.

کارها و مسئوليت ها در ارتبط با هم معنا مي يابند.

- رسيدن به علم و دانش در جهان قانونمند و بي قانون به ترتيب چگونه است؟

ممکن ،غير ممکن

غير ممکن ،ممکن

ممکن،ممکن

غير ممکن،غير ممکن

- خردمندان پس از تفکر در آفرينش آسمان ها و زمين چه مي گويند؟

ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانک فقنا عذاب النار

و لا تخزنا يوم القيامه انک لا تخلف الميعاد

و لا تجعل في قلوبنا غلاً للذين ءامنوا انک روف رحيم

ربنا فاغفرلنا ذنوبنا و کفّر عنا سيئاتنا و تو فنا مع الا برار

- اين که ممکن است دو گياه در يک زمين باشند و از يک آب استفاده کنند اما ميوه هاي

گوناگون بدهند بيانگر چيست؟

هدايت عام

آگاهي اجزاءاز وظايف خود

نظم و همکاري ويژه ي اجزاء متناسب با هدف

هدايت تشريعي

- مقصود از«اختلاف اللّيل و النهار»چيست؟

تفاوت شب و روز

اختلاف زماني مدت شب و روز

آمد و شد شب و روز

فاني بودن و نا پايداري روزگار

- عبارت قرآني «الذين يذکرون الله قياماً و قعوداً و علي جنوبهم و يتفکرون في خلق السماوات و الارض»

در وصف حال چه کساني مي باشد؟

اولي الابصار

نماز گزاران

مسلمانان

اولي الالباب

- در جهان واقعي اجزاي هر موجود داراي خواص ............. و............... با ساير اجزاست.

مشابه-مرتبط

ويژه- غير مرتبط

ويژه-مرتبط

مشابه- غير مرتبط

ـ از سوالات اساسی هر جوان و نوجوانی است.

ـ آیه  "ولله ملک السموات و الارض"  بیانگر چیست .

ـ مالکیت حقیقی و اصیل از آن کیست و مالکیت انسان چگونه است.

ـ در خلقت آسمانها و زمین برای چه کسانی نشانه هایی است.

ـ  "اولی الالباب" چه کسانی است.

ـ "ربنا ما خلقت هذا باطلا"  از زبان چه کسانی است.

ـ "الذین یذکرون الله فیاما و قعوداً " از خصوصیات چه کسانی است.

ـ دو معنای عبارت "ربنا ما خلقت هذا باطلا" چیست.

ـ خردمندان با یاد خدا در خلقت آسمانها و زمین به چه نتیجه ای می رسند.

ـ عدم وجود نظام و احتمال وقوع هر پدیده و عدم همکاری و حرکت دلخواه نیروهای عالم از خصوصیات چه

جهانی است.

ـ .................... یعنی جهانی که دارای نظم و قانون است.

ـ برخورداری هر موجود از اجزای خاص و آرایش مخصوص اجزاء و خواص ویژه ی اجزاء و هماهنگی وظیفه

آنها و وظیفه ی معین و پیوستگی اجزاء از خصوصیات چه جهانی است.

ـ شاخصه اصلی مجموعه ها و موجودات بزرگ و کوچک جهان چیست.

ـ قرآن کریم جهان را ............................... معرفی می کند.

ـ عنصر ..................... است که سبب پیدایش یک نظام می شود.

ـ بدون آن پیوستگی و ارتباط هماهنگی معنا ندارد.

ـ همکاری و پیوستگی نظام برای چیست.

ـ برای پاسخ این  سوال که چگونه اجزای یک مجموعه متناسب با هدفی  که دارند جمع می شوند

چه حالاتی قابل فرض است.

ـ کدام ویژگی است که مانند روح در همه اجزاء و فعالیت ها مجموعه منظم حضور دارند.

ـ چرا فرض اول «تصادفی بودن» صحیح  نیست.

ـ چرا فرض دوم صحیح نیست.

ـ تنها فرض قابل قبول در همکاری اجزای یک مجموعه منظم چیست.

ـ ویژگی خلقت در خطبه 90 نهج البلاغه چیست.

ـ مقصود از "اختلاف اللیل و النهار" چیست.

ـ از این آیه مالکیت و فرمانروایی مطلق الهی استنباط می شود.

- ارتباط وهماهنگی بین اجزای یک مجموعه ی نظم چه زمانی معنا دارد.

ـ عبارت ربنا ما خلقت هذا باطلا اشاره به کدام صفت الهی است.

ـ ازکدام عبارت قرآنی استفاده می شود که مجموعه جهان یک مجموعه منظم است.

ـ مهم ترین تفاوت جهان واقعی و خیالی چیست.

ـ در خلقت جهان هستی وجودی آگاه و مدبر و حکیم ابتدا ........ را از نظر گرفته و متناسب با آن اجزاء را

بوجود آورده است.

ـ او خداوندی است که موجودات را آفرید بدون اینکه از هیچ نمونه آماده و و پیش ساخته ای ایده بگیرد

از کیست و بیانگر چیست.

درپناه خدا

 

 

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: دین و زندگی 10 , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ساعات عمرمن
نویسنده : خدیجه
تاریخ : سه شنبه 9 مهر 1392

 

دخترنازنينم مهسا ببري ازمدرسه گلهاي فاطمه وقتي برای تكليف درس دين وزندگي( 3)به سراغ وبلاگم رفت

بااشتياق بسيار هم پاي تخته حديثي از امام عصرنوشت وهم اين چند بيت شعر را براي امام  سر كلاس

خوند كه آن را ازطرف ايشون به شما تقديم مي كنم.

 

تصویر


ساعات عمر من همگي غرق غم گذشت
دست مرا بگير که آب از سرم گذشت

مانند مرده‌اي متحرک شدم بيا
بي تو تمام زندگي ام در عدم گذشت
مي‌خواستم که وقف تو باشم تمام عمر
دنيا خلاف آنچه که مي خواستم گذشت
بعد از تو هيچ رنگ تغزل نديده‌ايم
از خير شعر گفتن حتي قلم گذشت
تا کي غروب جمعه ببينم که مادرم
يک گوشه بغض کرده که اين جمعه هم گذشت...
مولا شمار درد دلم بي‌نهايت است
تعداد درد من به خدا از رقم گذشت
حالا براي لحظه‌اي آرام مي‌شوم
ساعات خوب زندگي‌ام در حرم گذشت


سيد حميد رضا برقعي

 


:: موضوعات مرتبط: پيام هاي مهدوي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
گل نرگس
نویسنده : خدیجه
تاریخ : جمعه 5 مهر 1392

كل زيباي نرگس اي گل من

زبوی عطرتو گل شد گل من

 

                                             

 

 



:: موضوعات مرتبط: پيام هاي مهدوي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
معجزه ی غدیر
نویسنده : خدیجه
تاریخ : دو شنبه 1 مهر 1392

 

معجزه ای که درغدیرخم اتفاق افتاد
 
پس از ماجراى غدير خم، شخصى (جابر بن نضر يا حارث بن نعمان) به پيامبر گفت:
 
ما را به پذيرش توحيد و رسالت خويش و انجام نماز و روزه و حج و زكات دستور دادى و ما قبول كرديم،
 
اما به اين اكتفا نكرده و پسر عموى خود (على) را بر ما برترى دادى و گفتى :
 
هركس من مولاى او هستم على مولاى اوست. آيا اين سخن از خود تو است يا از خداست.
 
حضرت فرمود:
 
به خدا سوگند اين امر از سوى خدواند است.
 
سائل در حالى كه به سوى راحله‏اش باز مى‏گشت گفت:
 
پروردگارا !اگر فرموده پيامبر حق است سنگى از آسمان فرو فرست يا عذابى نازل كن.
 
هنوز به راحله‏اش نرسيده بود كه سنگى از آسمان بر او اصابت كرد و او را كشت.

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
شيرين ترين نماز عمر
نویسنده : خدیجه
تاریخ : چهار شنبه 20 شهريور 1392

 

 
اِلهی و ربَی مَن لی غیرُک
 
یک وقتی ما( حاج آقا قرائتی) در ستاد نماز نوشتیم آقازاده‌ها، دخترخانم‌ها،
 
شیرین‌ترین نمازی که خواندید برای ما بنویسید. یک دختر یازده ساله یک نامه
 
نوشت، همه ما بُهتمان زد، دختر یازده ساله ما ریش‌سفیدها را به تواضع و
 
کرنش واداشت. نوشت که ستاد اقامه نماز، شیرین‌ترین نمازی که خواندم این
 
 است.
 
گفت در اتوبوس داشتم می‌رفتم یک مرتبه دیدم خورشید دارد غروب می‌کند
 
یادم آمد نماز نخواندم، به بابایم گفتم نماز نخواندم، گفت خوب باید بخوانی،
 
حالا که اینجا توی جاده است و بیابان، گفتم برویم به راننده بگوییم نگه‌دار،
 
 گفت راننده بخاطر یک بچه دختر نگه نمی‌دارد، گفتم التماسش می‌کنیم،
 
گفت نگه نمی‌دارد، گفتم تو به او بگو، گفت گفتم که نگه نمی‌دارد، بنشین!
 
حالا بعداً قضا می‌کنی...
 
دیدم خورشید غروب نکرده است و گفتم بابا خواهش می‌کنم، پدر عصبانی
 
شد، گفتم که آقاجان می‌شود امروز شما دخالت نکنی؟ امروز اجازه بده من
 
تصمیم بگیرم، گفت خوب هر غلطی می‌خواهی بکن.
 
می‌گفت ساکی داشتیم، زیپ ساک را باز کرد، یک شیشه آب درآورد، زیرِ
 
صندلی اتوبوس هم یک سطل بود، آن سطل را هم آورد بیرون، دستِ کوچولو،
 
شیشه کوچولو، سطل کوچولو، شروع کرد وسط اتوبوس وضو گرفت، قرآن
 
یک آیه دارد می‌گوید کسانی که برای خدا حرکت کنند مهرش را در دلها
 
می‌گذاریم به شرطی که اخلاص داشته باشد،نخواسته باشد خودنمایی کند، 
 
شیرین‌کاری کند، واقعا دلش برای نماز بسوزد، پُز نمی‌خواهد بدهد.
 
«إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا» مریم/96 یعنی کسی که ایمان دارد، «وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ»
 
کارهایش هم صالح است، کسی که ایمان دارد، کارش هم شایسته است،
 
«سَیَجْعَلُ لَهُمْ الرَّحْمَانُ وُدًّا»، «وُدّ» یعنی مودت، مودتش را در دلها می‌گذاریم.
 
 شاگرد شوفر نگاه کرد دید دختر وسط اتوبوس نشسته دارد وضو می‌گیرد،
 
گفت دختر چه می‌کنی؟ گفت آقا من وضو می‌گیرم ولی سعی می‌کنم آب
 
 به اتوبوس نچکد، می‌خواهم روی صندلی نشسته نماز بخوانم. شاگرد شوفر
 
 یک خورده نگاهش کرد و چیزی به او نگفت. به راننده گفت عباس آقا، راننده،
 
 ببین این دارد وضو می‌گیرد، راننده هم همین‌طور که جاده را می‌دید در آینه
 
 هم دختر را می‌دید، هی جاده را می‌دید، آینه را می‌دید، جاده را می‌دید، آینه
 
 را می‌دید، مهر دختر در دل راننده هم نشست، گفت دختر عزیزم می‌خواهی
 
 نماز بخوانی؟ من می‌ایستم، ماشین را کشید کنار گفت نماز  بخوان آقاجان،
 
 آفرین،چه شوفرهای خوبی داریم،البته شوفر بد هم داریم که هرچه می‌گویی
 
 وایسا او برای یک سیخ کباب می‌ایستد، برای نماز جامعه نمی‌ایستد.
 
در هر قشری همه رقم آدمی هست. دختر می‌گفت وقتی اتوبوس ایستاد
 
من پیاده شدم و شروع  کردم الله اکبر، یک مرتبه اتوبوسی‌ها نگاه کردند او
 
گفت من هم نخواندم، من هم نخواندم، او گفت ببین چه دختر باهمتی، چه
 
غیرتی، چه همتی، چه اراده‌ای، چه صلابتی، آفرین، همین دختر روز قیامت
 
 حجت است، خواهند گفت این دختر اراده کرد ماشین ایستاد، می‌گفت  
 
یکی یکی آنهایی هم که نخوانده بودند ایستادند، گفت یک مرتبه دیدم پشت
 
سرم یک مشت دارند نماز می‌خوانند. گفت شیرین‌ترین نماز من این بود که
 
 دیدم لازم نیست امام فقط امام خمینی باشد، منِ بچه یازده ساله هم
 
می‌توانم در فضای خودم امام باشم.
 
 
وبلاگ نجواي ليلي
 


:: موضوعات مرتبط: حكايت و داستان , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مريم آل پيمبر
نویسنده : خدیجه
تاریخ : شنبه 16 شهريور 1392

 

 صلی الله علیک یا فاطمة المعصومة 



 روز دختر رو به همه ی دختران پاک و متدین  به خصوص دختران گل خودم تبریک میگم.


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
هديه هاي خدا
نویسنده : خدیجه
تاریخ : شنبه 26 مرداد 1392

 

دوربینی که کیفیتش 26مگاپیکسل هست حدودنه میلیون قیمتشه !!
 
ولی مادوتاچشم داریم که خدابهمون داده وبیش از300مگاپیکسل کیفیت داره ومبلغی
 
هم بابت خریدش نپرداخته ایم این یعنی خداآنقدرمهربونه که دوتاچشم باارزش رومفت
 
ومجانی به ماهدیه کرده !
 
 
خدایه قلب هدیه کرده.حالافکرکن یه روزقلب نداشته باشی.ببین چه اتفاقی میافته !
 
این یعنی خدااونقدرمهربونه که یه قلب باارزش رومفت ومجانی به ماهدیه کرده .
 
 
اگه بخوای یه کامپیوتردرست وحسابی بخری سه چهارمیلیون واست آب میخوره!!
 
حالامغزانسان رودرنظربگیر.مغزی كه انسان به وسیله آن کامپیوترساخت.
 
بنابراین ارزش مغزبیشترازاونیه که بتونی فکرشوبکنی.این یعنی خدامهربونه ویه مغزباارزش 
 
رومفت مجانی به ما هدیه کرده
 
ما انسانیم.یعنی خداماروبردیگرموجودات برتری داده واین یعنی خدا خیلی مهربونه مهربون 
 
ترازاونی که بتونی فکرشو بکنی.
 
خداتوبه بنده گنه کاررومیپذیره.این یعنی خدامهربونه.خیلی مهربون
 
 
نویسنده:حسین شاینده

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
بكايين تاريخ
نویسنده : خدیجه
تاریخ : جمعه 25 مرداد 1392

 

 بكايين تاريخ
 
 آدم يعقوب ، يوسف ، فاطمه زهرا و على بن حسين عليه السلام .
 
 
@آدم براى بهشت به اندازه اى گريست كه رد اشك بر گونه اش ‍ افتاد.
 
 
@يعقوب به اندازه اى بر يوسف خود گريست كه نور ديده اش را از دست داد. به او گفتند:
 
يعقوب ! تو هميشه به ياد يوسف هستى يا در اين راه از گريه ، آب يا هلاك مى شوى .
 
يوسف از دورى پدرش يعقوب آن قدر گريه كرد كه زندانيان ناراحت شدند و به او گفتند:
 
يا شب گريه كن روز آرام باش ! يا روز گريه كن شب آرام باش ! با زندانيان به توافق رسيد، در
 
يكى از آنها گريه كند.
 
 
@فاطمه زهرا آن قدر گريست ، اهل مدينه به تنگ آمدند و عرض كردند:
 
ما را از گريه ات به تنگ آوردى ، آن بانوى دو جهان روزها را از شهر مدينه بيرون مى رفت و در 
 
كنار قبرستان شهداء (احد) تا مى توانست مى گريست و سپس به خانه برمى گشت .
 
 
@و على بن حسين (امام چهارم ) بيست تا چهل سال بر پدرش حسين گريه كرد. هر گاه 
 
خوراكى را جلويش مى گذاشتند گريه مى كرد.
 
غلامش عرض كرد:
 
سرور من ! مى ترسم شما خودت را از گريه هلاك كنى .
 
حضرت فرمود: من از غم غصه خود به خدا شكوه مى كنم ، من چيزى را مى دانم كه شما
 
نمى دانيد من هرگاه قتلگاه فرزندان فاطمه را به ياد مى آورم گريه گلويم را مى فشارد.
 
بحار الانوارجلد 12 صفحه 264
 
 
 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
در مورد روح -مربوط به دين و زندگي ٢
نویسنده : خدیجه
تاریخ : جمعه 25 مرداد 1392

 

آیا خداوند از روح خود در آدم دمیده و تکه ای از وجود خود را در ما قرار داده است؟
 
نویسنده: سمیه حسینعلی (کارشناس مترجمی زبان انگلیسی)
 استاد راهنما: مسعود بسیطی(کارشناس علوم تربیتی  و ادیان و فرق؛  m.basiti@mohammadivu.og)
 
صورت مسئله:
 
آیا به استناد این آیه از قرآن که می فرماید: "نَفَختُ فيهِ مِن رُوحِي" [1] به این نتیجه می رسیم که:
خداوند از روح خود در کالبد آدم دمیده و روح انسان ها تکه ای از وجود خداست؟
 
 
 
چکيده:
با مراجعه به مبيّن قرآن – رسول خدا و 12 جانشین او - در مي يابيم آيه ی مورد بحث، اشتباه ترجمه و استنباط شده است. چنین نیست که خداوند دارای روح باشد و تکه ای از روح خود را در وجود آدم قرار داده باشد؛ بلکه مقصود آن است که خداوند متعال از روحی که خود خلق کرده و مالک آن بوده، در جسم آدم دمیده است. در واقع «ی» در «روحی»، «یایِ مالکیت» است و از آن جهت که خداوند خالق و مالک «روح» بوده و آن را از میان سایر ارواح برای جسم آدم علیه السلام برگزیده، درباره اش فرموده: «روح من».
 
مقدمه
برخي معتقدند خداوند از روح خود در آدمی دميده و تکه ای از وجود خویش را درون ما قرار داده است. ایشان دليل برتري انسان و مسجود ملائک شدن او را نیز بر همین اساس تفسیر می کنند و معتقدند تمامی این شرافت ها به این دلیل است که تکه ای از وجود خداوند در درون آدمی قرار گرفته است. طرفداران این عقیده، در اثبات ادعاي خود به این آيه از قرآن کریم استناد می کنند که می فرماید:
«نَفَختُ فيهِ مِن رُوحِي»[2]
اما این عده در ترجمه و فهم آیه ی فوق دچار خطای بزرگی شده اند. همان طور که پيشتر نيز تذکر داده شد، بهترين راه براي درک هر پيام، مراجعه به گوينده ‌ي پيام و يا افرادي است که مورد تاييد وي هستند. بارها اتفاق افتاده کسي سخني گفته و از طرف اطرافيانش به گونه هاي متفاوتي تعبير و برداشت شده است. طبيعي است منطقي‌ترين راه رفع اختلاف در اين  موارد، ارجاع پيام به گوينده ي پيام است؛ نه اينکه هر کس طبق سليقه و فهم خود، نظري بدهد و سپس همگان بر سر نظرات خود با يکديگر بحث کنند.قرآن هم از اين امر مستثني نيست[3]. خصوصا اينکه کلام خدا به صورت ايجاز و به اختصار بيان شده و معناي ظاهري آيات، لزوما نشان دهنده ي مقصود حقيقي خدا نيست[4]. تبيين و توضيح اين کلام نزد جانشين خدا قرار داده شده تا مردمان براي فهم آن مقيد به مراجعه به وي – مبيّن قرآن - باشند. به همين دليل يکي از شئون پيامبر خدا، تبيين و شفاف نمودن منظور خدا از کلامش است[5]. حتي مردم عرب زبان نيز براي درک پيام خدا نياز به توضيح پيامبر دارند. وگرنه چه دليلي داشت خداوند به پيامبرش بفرمايد قرآني را که به زبان عربي و در سرزمين اعراب نازل شده براي مردم توضيح دهد و تبيين کند؟ به آيات زير توجه فرماييد: 
- وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ[6]
ما اين ذكر (قرآن) را بر تو نازل كرديم تا آنچه به سوى مردم نازل شده را براى آنها تبيين كنى، شايد ‌انديشه كنند. 
- وَمَا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ إِلاَّ لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُواْ فِيهِ ...[7]
و ما اين کتاب را بر تو نازل نکرديم مگر براي اين که آنچه را در آن اختلاف دارند براي ايشان تبيين کني.
 از همين روست که آنان که خود عرب زبان بودند و معناي آيات را متوجه مي شدند، باز هم به مبيّن قرآن -يعني رسول خدا و جانشينانش- مراجعه مي کردند و مقصود خدا را از کلامش مي پرسيدند[8].
روشن است که مردم در نيل به معارف و درک حقايق قرآن با هم تفاوت دارند. اگر قرار بود هرکس به ميزان فهم و درک خويش و از روي سليقه ي شخصي، کلام وحي را تفسير کند، ديگر فرستادن هدايتگران و معلمان الهي کاري بيهوده مي شد.
بنابراين از نظر عقل، وجوديک معلم الهي که از جانب خداي متعال براي تبيين کلامش تعيين و تاييد شده باشد، ضروري مي نمايد. به فرموده‌ي پروردگار، مبيّن قرآن، رسول اکرم است و ايشان اين علم را به جانشينان خود يعني امامان دوازده گانه – نخستين شان علي بن ابيطالب و آخرين آنها مهدي عليهم السلام - داده اند[9]. اگر بدون توضيح و تبيينِ مبيّن قرآن سراغ اين کتاب برويم، نه تنها متوجه مقصود اصلي خدا نخواهيم شد؛ بلکه چنان که خدا در قرآن فرموده ممکن است به جاي هدايت، دچار گمراهي شويم[10].
در شبهه ي مذکور نيز اگر به جاي مراجعه به مبيّن آيات، بر مبناي درک و سليقه ي شخصي خود، کلام خدا را ترجمه و تأويل نماييم، کاري غير عاقلانه و غير علمي انجام داده ايم.
 با اين مقدمه‌ي نسبتا طولاني اما مهم، به بررسي آيه ي مورد بحث در اين سوال مي‌پردازيم:
 
شرح مسئله:
گفتیم عده ای با استناد به آیه ی «نَفَختُ فيهِ مِن رُوحِي» معتقدند خداوند از روح خودش در ما دمیده و چنین نتیجه می گیرند که: همه ی انسان ها تکه ای از خدا هستند و به همین دلیل، شایسته ی سجده ی ملائک شدند. وگرنه سجده شدن، فقط و فقط از آنِ خداست و  اگر ما تکه ای از خدا نبودیم خداوند به ملائکه نمی فرمود به انسان سجده کنند[11] و نمی فرمود فتبارک الله احسن الخالقین[12] .
برخی پا را از این نیز فراتر گذاشته، می گویند: از آنجا که همگان تکه ای از خدا هستیم، افعال مان نیز متصل به خداست. بنابراین اینکه بگوییم کدام فعل آدمی خوب است و کدام بد، حرف بی معنایی است. چراکه ما آدمیان همگی وجودی خدایی داریم و خدا نیز هرگز مرتکب فعلی ناشایست نمی شود. پس هرچه انجام می دهیم، همه متصل به خدا و مورد تایید و رضایت اوست. بدین ترتیب چه آنان که در حق سایرین ظلم می کنند و چه آنان که به دیگران محبت می کنند، فعل شان خدایی است. در واقع دست خدا از آستین انسان ها بیرون می آید و افعال و رفتار مختلف رقم می خورد:
چون که بي رنگي اسير رنگ شد                      موسي با موسي در جنگ شد
و یا درباره ی ابن ملجم که امیرمومنان را به شهادت رساند، گفته می شود:
آلت حقی و فاعل دست حق                             کی زنم بر آلت حق طعن و دق
بر اساس این فرضیه، گناه و آلودگی معنا نخواهد داشت. چراکه اگر کسی مرتکب عملی ناشایست و فعلی قبیح شود، در واقع روحش آلوده به گناه می شود. اما از سوی دیگر روح آدمی، همان روح خداست و روح خداوند پاک و منزه از آن است که به پلیدی و گناه آلوده شود. در نتیجه، «گناه» وجود خارجی ندارد و هیچ کس به سبب رفتار و اعمالش مجازات نخواهد شد. لذا جهنمی نیز در کار نیست. مگر اینکه بپذیریم جهنم برای خدا و مجازات روح خدا خلق شده باشد!
غافل از اینکه ریشه ی تمامی این اشکالات، عدم مراجعه به معلم و مبیّن قرآن و برداشت ناصحیح از کلام وحی است. در ادامه، مقصود حقیقی خدا از این آیه را از طریق مبیّن و مفسر حقیقی کلامش – یعنی رسول اکرم و 12 جانشین او  -  می خوانیم:
 
 
 
پاسخ به اشکال:
 
با مراجعه به مبیّنین قرآن – یعنی رسول خدا و امامان دوازده‌گانه  – متوجه می شویم که «ی» در «روحی»، « یای مالکیت» است و چنین نیست که خداوند قطعه ای از وجود خود را کنده باشد و در وجود آدم قرار داده باشد. بلکه خداوند موجودی را خلق فرموده به نام «روح» و از آن مخلوق – یعنی روح – در کالبد آدم دمیده شده است. لذا وقتی خداوند می فرماید: «روح من»، منظور این است که روحی که خود خلقش کردم و مالکش هستم؛ وچون خداوند این روح را بنا بر حکمتی بر سایر ارواح، برگزیده آن را به گونه ای ویژه معرفی نموده و فرموده: روح من. همچنانکه مثلا مکان ویژه ای را برگزیده و درباره اش فرموده «بیتی» (خانه ی من) و یا درباره ی رسولی برگزیده از فرستادگانش فرموده «خلیلی» (خلیل من). وگرنه اگر چنین فرض کنیم که مقصود از «روح من» این است که ذات خداوند دارای «روح» است، درواقع خدا را مرکّب و شامل اجزای مختلف فرض کرده ایم. اما این فرض آشکارا با مبانی اعتقادی و توحیدی در اسلام مغایر است. خداوند، «احد» و «صمد» است و از چیزی زاده نشده و هیچ چیز از او زاده نمی شود. (لم یلد و لم یولد)[13] . پس چگونه ممکن است از جزیی مثل روح تشکیل شده باشد و با تکه ای از وجودش، موجود دیگری پدید آورده باشد؟
در ادامه به چند نمونه از کلام مبیّن قرآن درباره ی آیه ی مورد بحث اشاره می نماییم:
 
-         امام باقر علیه السلام – امام پنجم شیعیان و مبیّن قرآن – درباره ی آیه ی مذکور می فرمایند: "خداوند روحي را خلق فرموده و از آن در آدم عليه السلام دميد" [14].
-         امام صادق عليه السلام – امام ششم شیعیان و مبیّن قرآن - در ذيل این آيه ی شريفه می فرمایند: "خداوند موجودي را خلق كرد و روحي را هم آفريد، آنگاه به فرشته اي دستور داد آن روح را در كالبد بدمد، نه اينكه بعد از نفخ، چيزي از خداي متعال كم شده باشد و اين از قدرت خدا است" [15]. و نیز می فرمایند: "آن روح، مخلوق است همان طور که روحى که در عيسى بود مخلوق بود" [16].
-         فردي از امام صادق عليه السلام پرسيد درباره ی سخن خداي بزرگ و والا که «و از روح خود در او دميدم»، آن دميدن چگونه بود؟ امام پاسخ دادند: همانا روح مانند باد در جنبش است و از آن جهت نام روح از لفظ ريح (باد) مشتق شده است ... و آن روح را به خود نسبت داد،  چرا که آن را بر ارواح ديگر برگزيد، همان گونه که به خانه اي از ميان همه ی خانه ها فرمود: خانه ی من ( که کعبه است) و نسبت به پيغمبري از ميان پيامبران فرمود: خليل من (حضرت ابراهیم علیه السلام) و مانند اينها و همه ی اينها آفريده، ساخته شده، پديد آمده، پروريده و تدبير شده هستند[17] .
 
نتیجه:
بنابراین خداوند، پاک و منزه است از آنکه مرکّب از اجزای مختلف - مانند روح - باشد و تکه ای از وجود خود را در کالبد آدمی قرار داده باشد. نسبت ما با خداوند متعال، تنها نسبت «مخلوق» با «خالق» است و ذات ما هیچ سنخیت و مشابهتی با ذات آفریدگار ندارد. ما فقر مطلق و خداوند، غنای مسلّم است. ما خلق شده ی دست او و او مالکی احد، صمد و بی همتاست که نه زاده شده و نه کسی زاده ی اوست. پس آنجا که می فرماید «از روح خود در آدم دمیدم»، مقصود این نیست که خداوند تکه ای از وجود خود را در وجود آدم قرار داده؛ بلکه بنا به فرموده ی مبیّن و مفسّر قرآن، خداوند از روحی که خود خلق کرده و مالک آن بوده در آدم دمیده و از آن جهت که خالق و مالکش بوده و آن را از میان سایر ارواح برگزیده درباره اش فرموده: «روح من».
 
 
 
 
 
 
 
[1]-  قرآن کریم، سوره حجر، آیه 29.
[2]-  بنگرید به پاورقی شماره 1.
[3]-  علاقمندان، مي‌توانند به مقاله "راه بهره مندي از هدايت قرآن" نوشته‌ي «مسعود بسيطي» مراجعه کنند.
[4]- خداوند مي‌فرمايد اين قرآن داراي آيات محکم و متشابه است که فقط خدا و راسخون علم تاويل آن را مي دانند (هُوَ الَّذي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذينَ في‏ قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْويلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْويلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ: سوره آل عمران، آيه 5). ؛ بسياري از آيات قرآن نيز به صورت مجمل بيان شده تا مردم براي فهم آن به مبيّن قرآن مراجعه کنند. به عنوان نمونه امام صادق عليه السلام فرموده‌اند: "دستور اقامه نماز بر پيامبر(ص) نازل شد؛ ولى خداوند اين مطلب را که سه يا چهار ركعت بخوانند (كيفيت اقامه آن) بيان نکرد، تا اينكه پيامبر خود اين فرمان را براى مردم تشريح كرد": اصول کافي، ج 1، ص 286 و 287.
[5]- قرآن کریم، سوره نحل، آيات 44 و 64.
[6]- قرآن کریم، سوره نحل، آيه 44.
[7]- قرآن کریم، سوره نحل، آيه 64.
[8]- به عنوان نمونه بنگريد به:  اصول کافي، ج 8، کتاب الروضه، ص 50.
[9]- خوانندگان گرامي به عنوان نمونه مي توانند به احاديث مرتبط در کتاب وسائل الشيعه، ج 27، باب 13 (عدم جواز استنباط الأحكام النظرية من ظواهر القرآن إلا بعد معرفة تفسيرها من الأئمة ع) و يا کتاب بحارالانوار، ج 26، باب 1 (جهات علومهم ع و ما عندهم من الكتب ...) مراجعه نمايند. در ادامه به 4 نمونه از اين روايات اشاره مي کنيم:
- امام صادق (ع) مي فرمايند: "همانا خدا تنزيل و تأويل قرآن کريم را به رسول اکرم (ص) آموخت و رسول خدا (ص) به امير المومنين (ع) تعليم داد ... و به خدا سوگند علم آن را به ما (نيز) داد": وسائل الشيعه، ج 27، باب 13، ص182. ؛
- امام رضا (ع) از پيامبر (ص) نقل مي‌کنند که خداوند در حديثي قدسي چنين فرموده: "منم خدايي که جز من معبودي نيست، مخلوقات را با قدرت خود آفريدم، از بين آن ها پيامبراني را برگزيدم و از ميان پيامبران نيز محمد (ص) را به عنوان حبيب و خليل و صفي انتخاب کردم آن گاه او را به سوي مردم فرستادم و علي (ع) را به عنوان برادر و وصي و وزير او قرار دادم تا بعد از محمد، پيام رسان او به مردم و جانشين من باشد و قرآن مرا براي آنها بيان نمايد و حکم مرا در ميان آن ها اجرا کند": همان، ص 187. ؛
- امام صادق ذيل اين آيه شريفه که مي فرمايد «فقط خدا و راسخون علم تأويل محکم و متشابهات قرآن را مي دانند (سوره آل عمران، آيه 5)» چنين گفته اند: "راسخون در علم ما اهل بيت هستيم و ما هستيم که تأويل قرآن را مي دانيم": همان، ص 179. ؛
- امير مومنان فرموده اند: "هيچ آيه اي از قرآن بر پيامبر (ص) نازل نشد مگر اين که قرائت آن را به من آموخت و آن را بر من املا کرد و من آن را با خط خودم نوشتم و تأويل و تفسير، ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه و خاص و عام آن را به من تعليم داد ...": بحارالانوار، ج 26، ص 65.
[10]- یُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَيَهْدِي بِهِ كَثِيراً یعنی: (خداوند) بسياري را با آن (قرآن) گمراه و بسياري را هدايت مي‌کند: سوره بقره، آيه 26. ؛ مبيّن قرآن - امام ششم شيعيان در توضيح اين آيه فرموده آناني که گمراه مي شوند کساني هستند که قرآن و تأويل آن را از مبيّن قرآن نگرفته اند؛ از اين رو معناي حقيقي کلام خدا را متوجه نشدند و خود و ديگران را به گمراهي کشيدند: وسائل الشيعه، ج 27، ح 33593، ص 201.
[11]-  "وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَم" ، قرآن کریم، سوره بقره آیه 34- سوره اسرا آیه 61- سوره کهف آیه 50- سوره طه آیه 116
[12]- قرآن کریم، سوره مومنون آیه 14
[13]-  اشاره به سوره توحید در قرآن کریم
[14]-  "سألته عن قول الله: «وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ ساجِدِينَ‏» قال: روح خلقها الله فنفخ في آدم منها": بحارالأنوار، ج ۴، ص 13 حدیث 11.
[15]-  "في قوله «فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي‏» قال: خلق خلقا و خلق روحا، ثم أمر الملك فنفخ فيه- و ليست بالتي نقصت من الله شيئا، هي من قدرته تبارك و تعالى‏": تفسير العياشي ؛ محمد بن مسعود، ج‏2، ص 241 ؛  المطبعة العلمية - تهران، چاپ: اول، 1380 ق. البحار ج 4 ص 12. البرهان ج 3: 364.
[16]-  "سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع- عَنِ الرُّوحِ الَّتِي فِي آدَمَ ع قَوْلِهِ‏ فَإِذا سَوَّيْتُهُ‏ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي‏قَالَ هَذِهِ رُوحٌ مَخْلُوقَةٌ وَ الرُّوحُ الَّتِي فِي عِيسَى مَخْلُوقَة": اصول کافي، ج ۱، ص ۱۳۳.
[17]-  "سأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي‏»: كَيْفَ هذَا النَّفْخُ؟ فَقَالَ: «إِنَّ الرُّوحَ مُتَحَرِّكٌ كَالرِّيحِ، وَ إِنَّمَا سُمِّيَ رُوحاً لِأَنَّهُ اشْتَقَّ اسْمَهُ مِنَ الرِّيحِ‏ وَ إِنَّمَا أَخْرَجَهُ عَنْ‏ لَفْظَةِ الرِّيحِ‏ لِأَنَّ الْأَرْوَاحَ‏مُجَانِسَةٌ لِلرِّيحِ‏ وَ إِنَّمَا أَضَافَهُ إِلى‏ نَفْسِهِ لِأَنَّهُ اصْطَفَاهُ عَلى‏ سَائِرِ الْأَرْوَاحِ، كَمَا قَالَ لِبَيْتٍ مِنَ الْبُيُوتِ‏: بَيْتِي، وَ لِرَسُولٍ مِنَ الرُّسُلِ:خَلِيلِي، وَ أَشْبَاهِ ذلِكَ، وَ كُلُّ ذلِكَ مَخْلُوقٌ، مَصْنُوعٌ، مُحْدَثٌ، مَرْبُوبٌ، مُدَبَّرٌ»": كافي، ج 1، ص327.


:: موضوعات مرتبط: دین و زندگی 10 , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1

 

 
 
علامه حلی ( مناظره با علمای اهل سنت در حضور سلطان خدابنده)
 
در زمان سلطان خدابنده سلطان گفت:
یا شیعه یا سنی !
قرار شد علمای شیعه بیان ، علمای سنی هم بیان سلطان هم روی تختش بنشیند 
شیعه و سنی مباحثه کنن
آخوند های سنی اومدن دور تا دور جلسه نشستن 
گفتن : علمای شیعه !!!
شیعه ها گفتند ما یه آخوند بیشتر نمی فرستیم و معتقدیم این یه آخوند شیعه از پس همه
سنی های عالم بر میاد
چون ما حرف داریم برا گفتن اونا چی ؟
و اون آخوند ما علامه حلی است .
سلطان روی تختش نشسته بود و تمام این علمایه سنی هم نشسته بودن
یه وقتی دید یه آخوندی نورانی مثل ماه میمونه اومد 
یکی گفت : این کیه ؟ گفتند این علامه حلی است آخوند شیعه ها 
همچین مهرش به دل حاکم نشست 
علامه تا اومد یه نگاهی به جلسه انداخت و نعلیناش رو گذاشت زیر بغلش یه راست اومد بغل تخت حاکم نشست 
سنی ها خوشحال شدند 
یکی از سنی ها گفت : آقای سلطان دیدید بی ادبی شیعه را ؟ این آخوندشونه وای به بقیشون
سلطان گفت : بی ادبی اون چی بود ؟
گفتند : ببین یه راست اومده کنار تخت شما نشسته 
به علامه گفت : آقاجون چرا اینجا نشستی ؟
علامه گفت : پیغمبر اکرم (ص) فرموده است : هر وقت وارد جلسه ای شدید هر جایی جا بود بنشینید ، منم دیدم اینجا جا هست منم نشستم 
سلطان یه نگاهی انداخت دید راست میگه جایه دیگه ای نیست 
یکیشون گفت حالا جای نشستن رو کاری نداریم چرا نعلیناتو گذاشتی زیره بغل مگه اینجا دزد هست ؟
به سلطان گفت : بله آقا دزد هست !
سلطان گفت : کی ؟
علامه گفت : اینا دزدن آقا ! 
سلطان گفت : چرا ؟
علامه گفت : من یه روایتی شنیدم در زمان پیغمبر (ص)
که وقتی وارد مسجد شدند گفش ها و نعلیناشونو در آوردن امام شافعی اومد دزدید و رفت
منم گفتم اینا آخونداشون کفش های منم می دزدن !
شافعیا دادشون رفت بالا :
آقا دروغ میگه اصلا امام شافعی زمان پیغمبر وجود نداشت اصلا نبود بعد پیغمبر اومد !
گفت : عجب پس شافعی نبود پس ببخشید مالک دزدید 
مالکیا دادشون رفت بالا:
آقا دروغ میگه مالک دویست سال بعد پیغمبر (ص) اومده !!
گفت : عجب مالک نبود پس حنف بود که دزدید
حنفیا دادشون رفت بالا :
آقا اصلا حنف نبود زمان پیغمبر این دروغ هارو براش درست کردن !!!
گفت حنفم نبود ؟ پس حتما حنبل بوده 
حنبلی ها فریادشون رفت به هوا که حنبل نبوده زمان رسول خدا سال ها بعد به دنیا آمد
گفت :عجب پس زمان پیغمبر (ص)
نه مالکی بوده نه شافعی بوده نه حنبلی بوده نه حنفی درسته ؟
گفتند : درسته
گفت : آقای سلطان
من این حدیث رو خودم جعل کردم من میخواستم اینا خودشون بگن علماشون زمان پیغمبر (ص) نبود ولی یه سوال ؟
علی (ع) بود یا نبود ؟
گفتند : زمان رسول الله علی (ع) بوده
علامه فرمود : آفرین ولی کدوم عقلی میگه علی (ع) داماد رسول اله (ص) وصی پیغمبر (ص)
اولین مسلمانحرف علی (ع) رو بزاریم کنار بجسبیم به کسانی که اصلا زمان پیغمبر نبودند ؟
سلطان گفت :راست میگه چی میگین شماها 
علامه فرمود : آقای سلطان صبر کنین این ها یه فقهی دارن حالتون بهم میخوره
من دو رکعت نماز بنا بر فتوای سنی ها میخونم بعد دو رکعت نماز بر فتوای شیعه میخونم
خودتون با عقلتون بسنجین ببینین کدومش با عقل جور در میاد !!!!
علامه گفت : آقا شیره بیارید چون سنی ها میگن با هر نوع آبی میشه وضو گرفت 
چی بگم شروع کرد یعنی یه وضو بگیره بنا بر فتوای سنی ها سر و دست و همه را شیره مالی کرد که حاله سلطان رو بهم زد
سلطان گفت: وای وای وای حالم بهم خورد این چه وضویی بود :
علامه گفت: اینا میگن با هر نوع آبی میشه وضو بگیری !
بعد علامه گفت :یه لباسی بیارید با پوست سگ دباغی شده باشه 
علامه گفت برید نجاست خشکیده گربه بیارید به قول سنی ها میگن رو نجاست گربه اگه خشک باشه میشه سجده کرد !!
ایستاد رو به قبله با پوست سگ شیره مالی شده با نجاست گربه
تازه علمایه سنی میگن :
اگه تو نماز اگه شما کار مشکوکی کردی و وضوتون باطل شد اشکالی ندارد
یا مثلا میگن میشه شما آیه رو فارسی بخونین 
سرتونو درد نیارم ایستاد رو به قبله
گفت : الله اکبر ، بسم الله رو گفت سوره حمد رو خوند بعد گفت آمییین رفت رکوع در حین رکوع 
یه صدایی از دهانش خارج کرد که یعنی ؟؟ زده بعد نمازش که تموم شد پرید تو جمعیت نشست
سلطان گفت : چی میگه این علامه راست میگه ؟
گفتند : بله
سلطان گفت : وای وای وای یعنی شماها رو نجاست گربه سجده می کنین ؟ خجالت نمی کشید با این فقهتون ؟ 
علامه گفت : حالا ببینین فقه علی چه میگه 
گفت : برید آب پاک مطلق بیارید
آب آوردن وضوگرفت وضوی علامه 
دشداشه عربی رو باز کرد تربت امام حسین (ع)رو گذاشت جلوش تسبیح تربت سید الشهدا رو گذاشت جلوش ایستاد رو به قبله یه نمازی خوند که تمام سنی ها گریه کردند
گفت این نماز ما این فقه ما اینم دین ما واینم فقه و نماز و بقیه کارهای سنی ها
سلطان گفت : اگه فقط یک باره دیگه من کلمه سنی شنیدم از دم تیغ ردتون می کنم 
و به برکت علامه حلی اولین مهری که بعنوان پول روی سکه ها درج شد که تو تاریخ میتونین بخونین این بوده 
 
(( لا اله الا اللّه محمد رسول اله علی ولی الله ))
 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

 

 اگر خداوند همه چیز را آفریده پس خدا را که آفریده است؟
 
اصل این سوال از یک اشتباه سرچشمه گرفته است و آن اشتباه در این جمله است "هر موجودی ، مبدأ یا علتی دارد" . در حالی که جمله صحیح آن است که هر پدیده یا هر چیزی که نبوده و سپس به وجود آمده ، مبدأ و علتی لازم دارد.
توضیح آن که: گاهی یک اشتباه یا مغالطه لفظی باعث می شود که مطلبی بسیار ساده به صورت یک سؤال یا اشکال مهم قلمداد شود.
فلاسفه الهی و همه خداپرستان معتقدند که هر معلولی، علت می خواهد و هر پدیده‏ای، پدید آورنده میخواهد و هر آفریده‏ای، آفریدگار می خواهد. از این جمله‏ها به خوبی روشن است چیزی که معلول، پدیده و آفریده نباشد، از این قانون خارج است و چون به عقیده خداپرستان خدا معلول و آفریده شده و پدیده نیست، از این قانون عمومی خارج است.
مادی گرایان یک لفظ را اشتباهاً یا از روی مغالطه عوض کرده‏اند، یعنی به جای این که بگویند هر معلولی، علت می خواهد، گفته‏اند هر موجودی، علت می خواهد. نیز به جای این که بگویند: هر آفریده و پدیده‏ای، آفریدگار و پدید آورنده می خواهد، گفته‏اند، هر چیزی آفریدگار و پدید آورنده می خواهد، سپس پرسیده‏اند که پس آفریدگار و پدید آورنده و علت خدا چیست؟
پاسخ این اشکال آن است که هر موجودی نیاز به آفریدگار ندارد تا بگوییم خدا هم یکی از موجودات است، پس آفریدگار او کیست؟ ، بلکه هر آفریده‏ای آفریدگار می خواهد و خدا آفریده نیست تا به حکم این قانون آفریدگار بخواهد. کاملا روشن است که اگر موجودی فرض شود که همیشه بوده و هیچ گاه معدوم نبوده تا به وجود آید ، نیاز به آفریده و علت نیز نخواهد داشت.
پاسخ سؤال را به بیان ساده‏تر می توان بیان کرد:
اگر کسی سؤالات ذیل را از شما بپرسد، چه پاسخی به آن می دهید:
رطوبت هر چیز از آب است، رطوبت آب از چیست و از کجا است؟
چربی همه غذاها از روغن است، چربی روغن از چه و از کجا است؟
شوری همه چیز از نمک است، شوری نمک از چیست؟
وقتی به اتاق کار خود یا منزل مسکونی خود نگاه می کنید و می بینید روشن است، از خود می پرسید آیا روشنایی از خود اتاق است؟ فوراً به خود پاسخ منفی می دهید، زیرا اگر روشنی اتاق از خود می جوشید، نباید هیچ وقت تاریک بشود، در حالی که پاره‏ای از اوقات تاریک و گاهی روشن است. پس روشنی آن از جای دیگر است. به این نتیجه می رسیم که روشنی اتاق و خانه ما در اثر ذرات یا امواج نور است که به آن تابیده است. آن گاه از خود سؤال می کنیم روشنی خود نور از کجا است؟ پاسخ این است که روشنی نور از خود آن است.
نیز به سؤال‏های قبلی پاسخ می دهیم که رطوبت آب، چربی روغن و شوری نمک از چیز دیگری نیست.
این خاصیت طبیعی و ذاتی آن‏ها است. آب ذاتاً مرطوب است. روغن ذاتاً چرب است و نمک ذاتاً شور است. نیز نور ذاتاً روشن است. در هیچ نقطه جهان نمی توانیم نوری پیدا کنیم که تاریک باشد و چیز دیگر آن را روشن کرده باشد. ذرات نور هر جا باشند، روشن اند و روشنی جزء ذات آن‏ها است.
روشنایی ذرات نور از چیز دیگر و عاریتی نیست. ممکن است ذرات نور از بین برود، ولی ممکن نیست موجود باشند، ولی تاریک! بنابراین اگر کسی بگوید روشنایی هر محوطه‏ای از جهان، معلول نور است، پس روشنایی خود نور از کجا است، فوراً می گوییم روشنایی نور جزء ذات آن است.
هم چنین هنگامی که سؤال شود هستی هر موجودی از خدا است، پس هستی خدا از کیست، پاسخ می دهیم هستی خدا ذاتی او و از خود او است و از جای دیگر نیست، مانند این که بپرسیم اصل وجود و هستی از چه چیزی به وجود آمده است؟ و مبدأ اصل وجود چیست ؟ معلوم است که اصل وجود و هستی از چیزی به وجود نمی آید، چون هر چیز دیگرغیر از وجود، عدم و نیستی است و وجود و هستی از عدم و نیستی به وجود نمی آید.
به عبارت دیگر وجود حق تعالی مساوی با وجود مطلق و اصل و حقیقت وجود است و همان گونه که بی معنا است که سوال کنیم ، اصل و حقیقت وجود چگونه به وجود آمده است ؟ یا مبدأ آن چیست ؟بی معنا است که بگوئیم که خدا چگونه به وجود آمده است؟ چون فرض چنین سوالی این است که خدا نبوده و بعد به وجود آمده است و حالا در مورد چگونگی خدا سوال می کنیم. اما وقتی که وجود خداوند ازلی و ابدی و مساوی با حقیقت و اصل وجود و هستی باشد ، فرض این که خدازمانی نبوده است ، نیز اشتباه است ، پس دیگر نوبت به سوال از چگونگی به وجود آمدن اصلا نمی رسد.
در مورد مثال های زده شده نیز باید توجه داشت که منظور از ذاتی بودن رطوبت برای آب، شوری برای نمک، چربی برای روغن و... هرگز این نیست که مثلاً رطوبت آب چون ذاتی آن است، پس آفریدگاری ندارد، بلکه منظور این است که آفریدگار جهان، آب را طبعاً و ذاتاً مرطوب آفریده است، به طوری که هرگز نمی توان رطوبت را از آب جدا کرد. همان گونه که وجود و هستی را نمی توان از خداوند جدا فرض کرد .این مثال‏ها برای نزدیک کردن مطلب به ذهن زده می شود وگرنه بین این مثال‏ها و موضوع مورد بحث، تفاوت زیادی است، زیرا وقتی می گوییم وجود همه چیز از خدا است و وجود خدا از او است، یعنی آفریده کسی نیست و وجود و هستی، ذاتی او است.
اما وقتی می گوییم روشنایی همه چیز از نور است و روشنایی نور از خود او است، معنایش این نیست که نور آفریدگاری ندارد، بلکه معنایش این است که آفریدگار جهان نور را این طور آفریده است که روشنایی جزء ذات او باشد و روشنائی از نور جدا نیست ، همان گونه که وجود و هستی از خداوند جدا نیست.
جهت آگاهی بیشتر به کتاب علل گرایش به مادیگری ، بحث ریشه نیازمندی اشیاء به علت مراجعه فرمائید.
 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
آيا خدا ترس دارد؟
نویسنده : خدیجه
تاریخ : چهار شنبه 23 مرداد 1392
مگر خدا ترس دارد؟! «خوف از خدا» یکی از ویژگی های مهم انسان های مومن و دیندار است. در بررسی معنای این موضوع به یکی از مهمترین وظایف خود در زندگی پی خواهیم برد. با ما همراه باشید! ترس چیست؟ خوف و ترس یکی از ویژگی های غریزی و درونی هر انسانی است و بدون تردید در انسان وجود دارد. ترسیدن اکتسابی و آموختنی نیست بلکه نوزاد چند روزه نیز از بسیاری از صداها و حرکات می ترسد و این ترس خود را با دست و پا زدن و یا بر هم زدن چشم ها به خوبی نشان می دهد. از این رو ترس و ترسیدن به طور غریزی در انسان وجود دارد که هنگام احساس خطر نوعی حالت درونی در او هویدا می شود. ابزار درک خطر را احساس باطنی می نامند که ترس از جمله نمودها و مظاهر آن احساس باطنی خواهد بود. بنابراین باید دانست که ترسیدن نوعی ابزار دفاعی آدمی در برابر خطرات است که سبب می شود او بتواند اقدام به عملی متناسب با خطر نماید.    ترس از کی؟ انسان در مواقعی که احساس خطر کند می ترسد. ممکن است کسی از صدای یک گربه بترسد و دیگری از نعره شیر نیز احساس ترس و هراس به دل راه ندهد. از این رو کنترل ترس در انسان ها قضاوت است. امّا در هر حال ترسیدن امری مفید و نیکو برای انسان به شمار می رود. در روایات اسلامی وجود صفت ترس در زنان امری نیکو و پسندیده شمرده شده است. البته وجود این صفت به خصوص به نحو افراطی در مردان امری نکوهیده و ناپسند به شمار می رود. اما چه در زنان و چه در مردان کنترل ترس در مواقعی که لازم است امری است که با تمرین و پرورش روحیه شجاعت حاصل می شود و موضوعی لازم و ضروری به حساب می آید. ترس و خوف از عذاب الهی در کنار امید به رحمت واسعه پروردگار دو کفه ترازویی هستند که تنها در صورت ایجاد تعادل در میان آنهاست که آدمی روی سعادت را می بیند. در توضیح آنکه، همان قدر که به رحمت الهی امیدواریم بایستی از عذاب دردناک آخرت هراسان و ترسان باشیم خدا مگه ترس داره؟! یکی از مواردی که ترس و به تعبیر آموزه های دینی خوف پسندیده است، ترسیدن از عذاب الهی است. انسان باید همواره به عواقب کارهای خود بیندیشد و از عذاب و عقوب الهی، خائف و ترسان باشد. ممکن است سوال شود مگر رحمت الهی واسع نیست که انسان ترسان و خائف بگذراند؟ در پاسخ باید گفت ترس و خوف از عذاب الهی در کنار امید به رحمت واسعه پروردگار دو کفه ترازویی هستند که تنها در صورت ایجاد تعادل در میان آنهاست که آدمی روی سعادت را می بیند. در توضیح آنکه، همان قدر که به رحمت الهی امیدواریم بایستی از عذاب دردناک آخرت هراسان و ترسان باشیم. در این صورت اعمال خلاف و ناشایست به انسان رو نمی آورد زیرا خوف از عذاب الهی دارد و در مقابل میل و جذبه به سوی اعمال نیکو و پسندیده پیدا می کند زیرا امید به رحمت واسعه خداوندی دارد و با بدست آوردن دو کلید طلایی دوری از گناه و انجام واجبات است که انسان سعادتمند خواهد شد!   تصحیح یک شبهه! باید توجه نمود که منظور از خوف خدا در تعابیر دینی خوف و ترس از عذاب الهی است که به دنبال ترک واجب و اقدام به معاصی پیش می آید. وگرنه خود ذات پروردگار متعال شایسته آن نیست که انسان از او بترسد. زیرا همان طور که در ابتدای این مقاله توضیح دادیم. خوف و ترس به دنبال احساس خطر در انسان به وجود آید. منظور از خوف خدا در تعابیر دینی خوف و ترس از عذاب الهی است که به دنبال ترک واجب و اقدام به معاصی پیش می آید. وگرنه خود ذات پروردگار متعال شایسته آن نیست که انسان از او بترسد. زیرا همان طور که در ابتدای این مقاله توضیح دادیم. خوف و ترس به دنبال احساس خطر در انسان به وجود آید ذات نورانی حق تعالی احساس خطری را در انسان ایجاد نمی کند بلکه آنچه ترس آور و هراس انگیز است عذاب الهی است که آن نیز ثمره و نتیجه اعمال زشت خود انسان است. بر این اساس خوف انسان از اعمال ناپسند و پلید خود است که او را دچار مشکل و شقاوت ابدی می گرداند. به تعبیر قرآن کریم هر شری که به انسان می رسد از ناحیه خود اوست و آنچه از جانب پروردگار عالمیان به انسان می رسد جز خوبی و خیر نخواهد بود. بنابراین خوف و ترس انسان از عاقبت اعمال ناصالح خویش است که او را در احساس خطری ابدی قرار می دهد!   وظیفه یک مومن! بر مبنای آنچه در این نوشتار گفته شد انسان بایستی از عقوبت اعمال ناپسند خود بترسد و خائف و هراسان باشد و به دنبال این احساس خطر بهترین نوع دفاع را از خود بروز دهد که همانا ایجاد سپر آهنین و دژی مستحکم در برابر گناهان و زشتی هاست که او را از خطر عاقبت اعمال ناپسند ایمن می گرداند. این چنین است که به تعبیر امیرالمومنین (علیه السلام) برای آخرت چنان کار کنی که گویی فردا آخرین روز عمر توست. اگر انسان چنین احساس وظیفه ای نماید و زندگی اش را به نحو احسن و اکمل در جهت حفظ خود از خطرات اخروی بیم نماید می تواند امیدوار باشد که رحمت واسعه الهی او را در بر خواهد گرفت و مورد نوازش او خواهد داد! ان شاء الله . منبع :  http://www.tebyan.net
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

 

آیا خداوند از روح خود در آدم دمیده و تکه ای از وجود خود را در ما قرار داده است؟
 
 
 
نویسنده: سمیه حسینعلی (کارشناس مترجمی زبان انگلیسی)
 استاد راهنما: مسعود بسیطی(کارشناس علوم تربیتی  و ادیان و فرق؛  m.basiti@mohammadivu.og)
 
صورت مسئله:
 
آیا به استناد این آیه از قرآن که می فرماید: "نَفَختُ فيهِ مِن رُوحِي" [1] به این نتیجه می رسیم که:
خداوند از روح خود در کالبد آدم دمیده و روح انسان ها تکه ای از وجود خداست؟
 
 
 
چکيده:
با مراجعه به مبيّن قرآن – رسول خدا و 12 جانشین او - در مي يابيم آيه ی مورد بحث، اشتباه ترجمه و استنباط شده است. چنین نیست که خداوند دارای روح باشد و تکه ای از روح خود را در وجود آدم قرار داده باشد؛ بلکه مقصود آن است که خداوند متعال از روحی که خود خلق کرده و مالک آن بوده، در جسم آدم دمیده است. در واقع «ی» در «روحی»، «یایِ مالکیت» است و از آن جهت که خداوند خالق و مالک «روح» بوده و آن را از میان سایر ارواح برای جسم آدم علیه السلام برگزیده، درباره اش فرموده: «روح من».
 
مقدمه
برخي معتقدند خداوند از روح خود در آدمی دميده و تکه ای از وجود خویش را درون ما قرار داده است. ایشان دليل برتري انسان و مسجود ملائک شدن او را نیز بر همین اساس تفسیر می کنند و معتقدند تمامی این شرافت ها به این دلیل است که تکه ای از وجود خداوند در درون آدمی قرار گرفته است. طرفداران این عقیده، در اثبات ادعاي خود به این آيه از قرآن کریم استناد می کنند که می فرماید:
«نَفَختُ فيهِ مِن رُوحِي»[2]
اما این عده در ترجمه و فهم آیه ی فوق دچار خطای بزرگی شده اند. همان طور که پيشتر نيز تذکر داده شد، بهترين راه براي درک هر پيام، مراجعه به گوينده ‌ي پيام و يا افرادي است که مورد تاييد وي هستند. بارها اتفاق افتاده کسي سخني گفته و از طرف اطرافيانش به گونه هاي متفاوتي تعبير و برداشت شده است. طبيعي است منطقي‌ترين راه رفع اختلاف در اين  موارد، ارجاع پيام به گوينده ي پيام است؛ نه اينکه هر کس طبق سليقه و فهم خود، نظري بدهد و سپس همگان بر سر نظرات خود با يکديگر بحث کنند.قرآن هم از اين امر مستثني نيست[3]. خصوصا اينکه کلام خدا به صورت ايجاز و به اختصار بيان شده و معناي ظاهري آيات، لزوما نشان دهنده ي مقصود حقيقي خدا نيست[4]. تبيين و توضيح اين کلام نزد جانشين خدا قرار داده شده تا مردمان براي فهم آن مقيد به مراجعه به وي – مبيّن قرآن - باشند. به همين دليل يکي از شئون پيامبر خدا، تبيين و شفاف نمودن منظور خدا از کلامش است[5]. حتي مردم عرب زبان نيز براي درک پيام خدا نياز به توضيح پيامبر دارند. وگرنه چه دليلي داشت خداوند به پيامبرش بفرمايد قرآني را که به زبان عربي و در سرزمين اعراب نازل شده براي مردم توضيح دهد و تبيين کند؟ به آيات زير توجه فرماييد: 
- وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ[6]
ما اين ذكر (قرآن) را بر تو نازل كرديم تا آنچه به سوى مردم نازل شده را براى آنها تبيين كنى، شايد ‌انديشه كنند. 
- وَمَا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ إِلاَّ لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُواْ فِيهِ ...[7]
و ما اين کتاب را بر تو نازل نکرديم مگر براي اين که آنچه را در آن اختلاف دارند براي ايشان تبيين کني.
 از همين روست که آنان که خود عرب زبان بودند و معناي آيات را متوجه مي شدند، باز هم به مبيّن قرآن -يعني رسول خدا و جانشينانش- مراجعه مي کردند و مقصود خدا را از کلامش مي پرسيدند[8].
روشن است که مردم در نيل به معارف و درک حقايق قرآن با هم تفاوت دارند. اگر قرار بود هرکس به ميزان فهم و درک خويش و از روي سليقه ي شخصي، کلام وحي را تفسير کند، ديگر فرستادن هدايتگران و معلمان الهي کاري بيهوده مي شد.
بنابراين از نظر عقل، وجوديک معلم الهي که از جانب خداي متعال براي تبيين کلامش تعيين و تاييد شده باشد، ضروري مي نمايد. به فرموده‌ي پروردگار، مبيّن قرآن، رسول اکرم است و ايشان اين علم را به جانشينان خود يعني امامان دوازده گانه – نخستين شان علي بن ابيطالب و آخرين آنها مهدي عليهم السلام - داده اند[9]. اگر بدون توضيح و تبيينِ مبيّن قرآن سراغ اين کتاب برويم، نه تنها متوجه مقصود اصلي خدا نخواهيم شد؛ بلکه چنان که خدا در قرآن فرموده ممکن است به جاي هدايت، دچار گمراهي شويم[10].
در شبهه ي مذکور نيز اگر به جاي مراجعه به مبيّن آيات، بر مبناي درک و سليقه ي شخصي خود، کلام خدا را ترجمه و تأويل نماييم، کاري غير عاقلانه و غير علمي انجام داده ايم.
 با اين مقدمه‌ي نسبتا طولاني اما مهم، به بررسي آيه ي مورد بحث در اين سوال مي‌پردازيم:
 
شرح مسئله:
گفتیم عده ای با استناد به آیه ی «نَفَختُ فيهِ مِن رُوحِي» معتقدند خداوند از روح خودش در ما دمیده و چنین نتیجه می گیرند که: همه ی انسان ها تکه ای از خدا هستند و به همین دلیل، شایسته ی سجده ی ملائک شدند. وگرنه سجده شدن، فقط و فقط از آنِ خداست و  اگر ما تکه ای از خدا نبودیم خداوند به ملائکه نمی فرمود به انسان سجده کنند[11] و نمی فرمود فتبارک الله احسن الخالقین[12] .
برخی پا را از این نیز فراتر گذاشته، می گویند: از آنجا که همگان تکه ای از خدا هستیم، افعال مان نیز متصل به خداست. بنابراین اینکه بگوییم کدام فعل آدمی خوب است و کدام بد، حرف بی معنایی است. چراکه ما آدمیان همگی وجودی خدایی داریم و خدا نیز هرگز مرتکب فعلی ناشایست نمی شود. پس هرچه انجام می دهیم، همه متصل به خدا و مورد تایید و رضایت اوست. بدین ترتیب چه آنان که در حق سایرین ظلم می کنند و چه آنان که به دیگران محبت می کنند، فعل شان خدایی است. در واقع دست خدا از آستین انسان ها بیرون می آید و افعال و رفتار مختلف رقم می خورد:
چون که بي رنگي اسير رنگ شد                      موسي با موسي در جنگ شد
و یا درباره ی ابن ملجم که امیرمومنان را به شهادت رساند، گفته می شود:
آلت حقی و فاعل دست حق                             کی زنم بر آلت حق طعن و دق
بر اساس این فرضیه، گناه و آلودگی معنا نخواهد داشت. چراکه اگر کسی مرتکب عملی ناشایست و فعلی قبیح شود، در واقع روحش آلوده به گناه می شود. اما از سوی دیگر روح آدمی، همان روح خداست و روح خداوند پاک و منزه از آن است که به پلیدی و گناه آلوده شود. در نتیجه، «گناه» وجود خارجی ندارد و هیچ کس به سبب رفتار و اعمالش مجازات نخواهد شد. لذا جهنمی نیز در کار نیست. مگر اینکه بپذیریم جهنم برای خدا و مجازات روح خدا خلق شده باشد!
غافل از اینکه ریشه ی تمامی این اشکالات، عدم مراجعه به معلم و مبیّن قرآن و برداشت ناصحیح از کلام وحی است. در ادامه، مقصود حقیقی خدا از این آیه را از طریق مبیّن و مفسر حقیقی کلامش – یعنی رسول اکرم و 12 جانشین او  -  می خوانیم:
 
 
 
پاسخ به اشکال:
 
با مراجعه به مبیّنین قرآن – یعنی رسول خدا و امامان دوازده‌گانه  – متوجه می شویم که «ی» در «روحی»، « یای مالکیت» است و چنین نیست که خداوند قطعه ای از وجود خود را کنده باشد و در وجود آدم قرار داده باشد. بلکه خداوند موجودی را خلق فرموده به نام «روح» و از آن مخلوق – یعنی روح – در کالبد آدم دمیده شده است. لذا وقتی خداوند می فرماید: «روح من»، منظور این است که روحی که خود خلقش کردم و مالکش هستم؛ وچون خداوند این روح را بنا بر حکمتی بر سایر ارواح، برگزیده آن را به گونه ای ویژه معرفی نموده و فرموده: روح من. همچنانکه مثلا مکان ویژه ای را برگزیده و درباره اش فرموده «بیتی» (خانه ی من) و یا درباره ی رسولی برگزیده از فرستادگانش فرموده «خلیلی» (خلیل من). وگرنه اگر چنین فرض کنیم که مقصود از «روح من» این است که ذات خداوند دارای «روح» است، درواقع خدا را مرکّب و شامل اجزای مختلف فرض کرده ایم. اما این فرض آشکارا با مبانی اعتقادی و توحیدی در اسلام مغایر است. خداوند، «احد» و «صمد» است و از چیزی زاده نشده و هیچ چیز از او زاده نمی شود. (لم یلد و لم یولد)[13] . پس چگونه ممکن است از جزیی مثل روح تشکیل شده باشد و با تکه ای از وجودش، موجود دیگری پدید آورده باشد؟
در ادامه به چند نمونه از کلام مبیّن قرآن درباره ی آیه ی مورد بحث اشاره می نماییم:
 
-         امام باقر علیه السلام – امام پنجم شیعیان و مبیّن قرآن – درباره ی آیه ی مذکور می فرمایند: "خداوند روحي را خلق فرموده و از آن در آدم عليه السلام دميد" [14].
-         امام صادق عليه السلام – امام ششم شیعیان و مبیّن قرآن - در ذيل این آيه ی شريفه می فرمایند: "خداوند موجودي را خلق كرد و روحي را هم آفريد، آنگاه به فرشته اي دستور داد آن روح را در كالبد بدمد، نه اينكه بعد از نفخ، چيزي از خداي متعال كم شده باشد و اين از قدرت خدا است" [15]. و نیز می فرمایند: "آن روح، مخلوق است همان طور که روحى که در عيسى بود مخلوق بود" [16].
-         فردي از امام صادق عليه السلام پرسيد درباره ی سخن خداي بزرگ و والا که «و از روح خود در او دميدم»، آن دميدن چگونه بود؟ امام پاسخ دادند: همانا روح مانند باد در جنبش است و از آن جهت نام روح از لفظ ريح (باد) مشتق شده است ... و آن روح را به خود نسبت داد،  چرا که آن را بر ارواح ديگر برگزيد، همان گونه که به خانه اي از ميان همه ی خانه ها فرمود: خانه ی من ( که کعبه است) و نسبت به پيغمبري از ميان پيامبران فرمود: خليل من (حضرت ابراهیم علیه السلام) و مانند اينها و همه ی اينها آفريده، ساخته شده، پديد آمده، پروريده و تدبير شده هستند[17] .
 
نتیجه:
بنابراین خداوند، پاک و منزه است از آنکه مرکّب از اجزای مختلف - مانند روح - باشد و تکه ای از وجود خود را در کالبد آدمی قرار داده باشد. نسبت ما با خداوند متعال، تنها نسبت «مخلوق» با «خالق» است و ذات ما هیچ سنخیت و مشابهتی با ذات آفریدگار ندارد. ما فقر مطلق و خداوند، غنای مسلّم است. ما خلق شده ی دست او و او مالکی احد، صمد و بی همتاست که نه زاده شده و نه کسی زاده ی اوست. پس آنجا که می فرماید «از روح خود در آدم دمیدم»، مقصود این نیست که خداوند تکه ای از وجود خود را در وجود آدم قرار داده؛ بلکه بنا به فرموده ی مبیّن و مفسّر قرآن، خداوند از روحی که خود خلق کرده و مالک آن بوده در آدم دمیده و از آن جهت که خالق و مالکش بوده و آن را از میان سایر ارواح برگزیده درباره اش فرموده: «روح من».
 
 
 
 
 
 
 
[1]-  قرآن کریم، سوره حجر، آیه 29.
[2]-  بنگرید به پاورقی شماره 1.
[3]-  علاقمندان، مي‌توانند به مقاله "راه بهره مندي از هدايت قرآن" نوشته‌ي «مسعود بسيطي» مراجعه کنند.
[4]- خداوند مي‌فرمايد اين قرآن داراي آيات محکم و متشابه است که فقط خدا و راسخون علم تاويل آن را مي دانند (هُوَ الَّذي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذينَ في‏ قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْويلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْويلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ: سوره آل عمران، آيه 5). ؛ بسياري از آيات قرآن نيز به صورت مجمل بيان شده تا مردم براي فهم آن به مبيّن قرآن مراجعه کنند. به عنوان نمونه امام صادق عليه السلام فرموده‌اند: "دستور اقامه نماز بر پيامبر(ص) نازل شد؛ ولى خداوند اين مطلب را که سه يا چهار ركعت بخوانند (كيفيت اقامه آن) بيان نکرد، تا اينكه پيامبر خود اين فرمان را براى مردم تشريح كرد": اصول کافي، ج 1، ص 286 و 287.
[5]- قرآن کریم، سوره نحل، آيات 44 و 64.
[6]- قرآن کریم، سوره نحل، آيه 44.
[7]- قرآن کریم، سوره نحل، آيه 64.
[8]- به عنوان نمونه بنگريد به:  اصول کافي، ج 8، کتاب الروضه، ص 50.
[9]- خوانندگان گرامي به عنوان نمونه مي توانند به احاديث مرتبط در کتاب وسائل الشيعه، ج 27، باب 13 (عدم جواز استنباط الأحكام النظرية من ظواهر القرآن إلا بعد معرفة تفسيرها من الأئمة ع) و يا کتاب بحارالانوار، ج 26، باب 1 (جهات علومهم ع و ما عندهم من الكتب ...) مراجعه نمايند. در ادامه به 4 نمونه از اين روايات اشاره مي کنيم:
- امام صادق (ع) مي فرمايند: "همانا خدا تنزيل و تأويل قرآن کريم را به رسول اکرم (ص) آموخت و رسول خدا (ص) به امير المومنين (ع) تعليم داد ... و به خدا سوگند علم آن را به ما (نيز) داد": وسائل الشيعه، ج 27، باب 13، ص182. ؛
- امام رضا (ع) از پيامبر (ص) نقل مي‌کنند که خداوند در حديثي قدسي چنين فرموده: "منم خدايي که جز من معبودي نيست، مخلوقات را با قدرت خود آفريدم، از بين آن ها پيامبراني را برگزيدم و از ميان پيامبران نيز محمد (ص) را به عنوان حبيب و خليل و صفي انتخاب کردم آن گاه او را به سوي مردم فرستادم و علي (ع) را به عنوان برادر و وصي و وزير او قرار دادم تا بعد از محمد، پيام رسان او به مردم و جانشين من باشد و قرآن مرا براي آنها بيان نمايد و حکم مرا در ميان آن ها اجرا کند": همان، ص 187. ؛
- امام صادق ذيل اين آيه شريفه که مي فرمايد «فقط خدا و راسخون علم تأويل محکم و متشابهات قرآن را مي دانند (سوره آل عمران، آيه 5)» چنين گفته اند: "راسخون در علم ما اهل بيت هستيم و ما هستيم که تأويل قرآن را مي دانيم": همان، ص 179. ؛
- امير مومنان فرموده اند: "هيچ آيه اي از قرآن بر پيامبر (ص) نازل نشد مگر اين که قرائت آن را به من آموخت و آن را بر من املا کرد و من آن را با خط خودم نوشتم و تأويل و تفسير، ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه و خاص و عام آن را به من تعليم داد ...": بحارالانوار، ج 26، ص 65.
[10]- یُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَيَهْدِي بِهِ كَثِيراً یعنی: (خداوند) بسياري را با آن (قرآن) گمراه و بسياري را هدايت مي‌کند: سوره بقره، آيه 26. ؛ مبيّن قرآن - امام ششم شيعيان در توضيح اين آيه فرموده آناني که گمراه مي شوند کساني هستند که قرآن و تأويل آن را از مبيّن قرآن نگرفته اند؛ از اين رو معناي حقيقي کلام خدا را متوجه نشدند و خود و ديگران را به گمراهي کشيدند: وسائل الشيعه، ج 27، ح 33593، ص 201.
[11]-  "وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَم" ، قرآن کریم، سوره بقره آیه 34- سوره اسرا آیه 61- سوره کهف آیه 50- سوره طه آیه 116
[12]- قرآن کریم، سوره مومنون آیه 14
[13]-  اشاره به سوره توحید در قرآن کریم
[14]-  "سألته عن قول الله: «وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ ساجِدِينَ‏» قال: روح خلقها الله فنفخ في آدم منها": بحارالأنوار، ج ۴، ص 13 حدیث 11.
[15]-  "في قوله «فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي‏» قال: خلق خلقا و خلق روحا، ثم أمر الملك فنفخ فيه- و ليست بالتي نقصت من الله شيئا، هي من قدرته تبارك و تعالى‏": تفسير العياشي ؛ محمد بن مسعود، ج‏2، ص 241 ؛  المطبعة العلمية - تهران، چاپ: اول، 1380 ق. البحار ج 4 ص 12. البرهان ج 3: 364.
[16]-  "سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع- عَنِ الرُّوحِ الَّتِي فِي آدَمَ ع قَوْلِهِ‏ فَإِذا سَوَّيْتُهُ‏ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي‏قَالَ هَذِهِ رُوحٌ مَخْلُوقَةٌ وَ الرُّوحُ الَّتِي فِي عِيسَى مَخْلُوقَة": اصول کافي، ج ۱، ص ۱۳۳.
[17]-  "سأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي‏»: كَيْفَ هذَا النَّفْخُ؟ فَقَالَ: «إِنَّ الرُّوحَ مُتَحَرِّكٌ كَالرِّيحِ، وَ إِنَّمَا سُمِّيَ رُوحاً لِأَنَّهُ اشْتَقَّ اسْمَهُ مِنَ الرِّيحِ‏ وَ إِنَّمَا أَخْرَجَهُ عَنْ‏ لَفْظَةِ الرِّيحِ‏ لِأَنَّ الْأَرْوَاحَ‏مُجَانِسَةٌ لِلرِّيحِ‏ وَ إِنَّمَا أَضَافَهُ إِلى‏ نَفْسِهِ لِأَنَّهُ اصْطَفَاهُ عَلى‏ سَائِرِ الْأَرْوَاحِ، كَمَا قَالَ لِبَيْتٍ مِنَ الْبُيُوتِ‏: بَيْتِي، وَ لِرَسُولٍ مِنَ الرُّسُلِ:خَلِيلِي، وَ أَشْبَاهِ ذلِكَ، وَ كُلُّ ذلِكَ مَخْلُوقٌ، مَصْنُوعٌ، مُحْدَثٌ، مَرْبُوبٌ، مُدَبَّرٌ»": كافي، ج 1، ص327.


:: موضوعات مرتبط: دین و زندگی 10 , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
اگرطالب ديدار امام زماني
نویسنده : خدیجه
تاریخ : دو شنبه 21 مرداد 1392

 

اگر طالب دیدار با امام زمان هستی!!!
«اگر طالب دیدار امام زمانت هستی به فلان شهر برو. حضرت بقیة الله در بازار آهنگران در مغازه قفل‌سازی نشسته بلند شو و خدمت ایشان برس»
بعد از مدت‌ها چله‌ نشینی و دعا و توسل به علوم غریبه بالاخره کور سویی از امید به رویم تابیدن گرفت.
به سرعت بلند شدم و وسایل سفر را آماده کردم. سفر راحتی نبود. اما حاضر بودم چند برابر این سختی را تحمل کنم تا بتوانم به آرزویم برسم. شور و اشتیاقی که از وجودم زبانه می‌کشید مرا به حرکت وا می‌داشت.
خودم را به بازار آهنگران رساندم آن قدر هیجان زده بودم که چشم‌هایم هیچ چیز را نمی‌دید. فقط مغازه پیر قفل‌ساز را جستجو می‌کردم. لحظه به لحظه که می‌گذشت شوق و شورم بیشتر می‌شد.
 وقتی وارد مغازه پیرمرد قفل‌ساز شدم در همان نگاه اول امام را شناختم. دستم را روی سینه گذاشته و با ادب سلام دادم. در آن لحظه همه چیز به جز وجود امام را فراموش کرده بودم. حضرت جوابم را داد و با دست مرا به سکوت فرا خواند.
پیرمرد در حال وارسی چند قفل بود. در این لحظه پیرزنی وارد مغازه شد لباس‌های کهنه‌ای به تن داشت و عصایی به دست. در دستان فرتوت و لرزانش قفلی به چشم می‌خورد. پیرزن آن را به قفل ساز نشان داد و گفت: برادر برای رضای خدا این قفل را سه شاهی از من بخرید. به پولش نیاز دارم.
پیرمرد قفل را گرفت و آن را وارسی کرد. قفل سالم بود پس رو به زن کرد و گفت: خواهرم این قفل هشت شاهی می‌ارزد. کلید آن هم دو شاهی می‌شود. اگر دو شاهی به من بدهی من کلیدش را برایت می‌سازم و در آن صورت پول قفل ده شاهی می‌شود.
پیرزن گفت: من به این قفل نیازی ندارم فقط شما اگر آن را سه شاهی از من بخرید برایتان دعای خیر می‌کنم.
 پیرمرد با آرامش جواب داد: خواهرم تو مسلمانی و من هم مسلمان. چرا مال مسلمان را ارزان بخرم من نمی‌خواهم تو ضرر کنی.
این قفل هشت شاهی ارزش دارد و من اگر بخواهم در معامله سودی ببرم آن را به قیمت هفت شاهی می‌خرم چون در این معامله بیشتر از یک شاهی سود بردن بی‌انصافی است.
پیرزن با ناباوری قفل ساز را نگاه کرد و بعد از این که سخنان پیرمرد تمام شد گفت: من تمام این بازار را زیر پا گذاشتم و این قفل را به هر که نشان دادم گفتند بیشتر از دو شاهی آن را نمی‌خرند من هم به این دلیل به آنها نفروختم که به سه شاهی پول نیاز دارم.
 پیرمرد گفت: اگر آن را می‌فروشی من هفت شاهی می‌خرم و سپس هفت شاهی به پیرزن داد. پیرزن راضی و خوشحال عصا زنان دور شد.
آنگاه امام رو به من کرد و گفت: مشاهده کردی؟ شما هم اینطور باشید تا ما خود به سراغ شما بیاییم
چله نشینی لازم نیست و توسل به علوم غریبه فایده‌ای ندارد
عمل درست داشته باشید و مسلمان باشید
از تمام این شهر من این پیرمرد را برای مصاحبت انتخاب کرده‌ام چون دیندار است و خدا را می‌شناسد این هم از امتحانی که داد.
او با اطلاع از نیاز زن به پول قفل را به قیمت واقعی‌اش از او خرید. این گونه است که من هر هفته به سراغش می‌آیم و احوالش را می‌پرسم.
 
 


:: موضوعات مرتبط: پيام هاي مهدوي , حكايت و داستان , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مجد اسلام را اعاده كنيد!!
نویسنده : خدیجه
تاریخ : دو شنبه 21 مرداد 1392

 

؛؛..روشنفکران وابسته و غرب‌زده، همچنان درصددند تا همان روش و منش وابستگی فکری و روحی را دوباره گسترش دهند. این خطری است برای نظام اسلامی و مردم، که به عادات و آداب غربی و باید فرهنگ ما هم از آنجا باشد! پس باید همه چیز ما از آنجا باشد، آقا، بدانید که اینها برای ما هیچ صلاحی نمی‌خواهند. اینها کوشش می‌کنند که ما از حیوانات پست‌تر باشم! اینها کوشش می‌کنند که ما یا اشخاصی بار بیاییم غربزده و برای آنها کار بکنیم.» 
 
 
«ای مسلمانان جهان که به حقیقت اسلام ایمان دارید، بپا خیزید و در زیر پرچم توحید و در سایة تعلیمات اسلام، مجتمع شوید و دست خیانت ابرقدرتان را از ممالک خود و خزاین سرشار آن کوتاه کنید، و مجد اسلام را اعاده کنید، و دست از اختلافات و هواهای نفسانی بردارید که شما دارای همه چیز هستید. بر فرهنگ اسلام تکیه زنید و با غرب و غربزدگی مبارزه نمایید و روی پای خودتان بایستید و بر روشنفکران غربزده و شرقزده بتازید و هویت خویش را دریابید و بدانید که روشنفکران اجیر شده بلایی بر سر ملت و مملکتشان آورده‌اند که تا متحد نشوید و دقیقاً به اسلام راستین تکیه ننمایید، بر شما آن خواهد گذشت که تاکنون گذشته است. امروز زمانی است که ملتها چراغ راه روشنفکرانشان شوند و آن را از خودباختگی و زبونی در مقابل شرق و غرب نجات دهند که امروز روز حرکت ملتهاست و آنان هادی هدایت‌کنندگان تاکنوند. بدانید که قدرت معنوی شما بر همة قدرتها چیره خواهد شد و قریب یک میلیارد جمعیت شما با خزاین سرشار و ثروت بی‌پایان می‌تواند تمام قدرتها را درهم شکند. نصرت کنید خدا را تا نصرت دهد شما را. ای اقیانوس بزرگ مسلمانان، خروش برآورید و دشمنان انسانیت را درهم شکنید؛ که اگر به خدای بزرگ رو آوردید و تعلیمات آسمانی را وجهة خود قرار دهید، خدای تعالی و جنود عظیم او با شماست. امام خميني ))
 
@ياد امام راحل عزيز به خير او كه ساليان سال خون دل خورد ، آورارگي و تبعيد و داغ فرزند
 
را تحمل نمود تا ملت ايران  ، مجد خودرا كه همان بازگشت به دين مبين اسلام است  ، اعاده
 
كند.
 
@جانم فداي آن رهبر عزيزي كه درختِ انقلاب را با خون دل خود و خون جوانان رشيد اين مرز 
 
وبوم آبياري نمود .
 
@و اما شرمنده وخجل كه اينك بعد از ٢٨سال از رحلت اين بيدادگر قرن متاسفانه عده اي از 
 
از جوانان ما خواسته وناخواسته با پاي خود به دام فرهنگ غرب اسير شده اند.امام عزيزم 
 
با اين كه دلت را بسيار آزرده ايم وشايد دراين ميان ما چوب تغافل خود را ميخوريم اما جز 
 
دامن پرمهرتو پناهي نداريم با دلي خسته و وجودي شرمنده به خودت پناه آورده ايم 
 
قصور مان را ببخش !
 
دعا كن خدا به مردان ما به خصوص جوانان ما آگاهي وغيرت ببخشد!!
 
تا چونان زنان لباس زنانه بر تن نكنند !
 
چهره نيارايند !
 
و با پوشش نامناسب و نگاه آلوده و ......دل امام عصر رابيش از اين نيازارند! 
 
@اماما اي آبرومند نزد خدا !اي كه از دامان پاكت مردان خداپرورش يافت ، از سيد مصطفاي 
 
شهيدت بگير تا آن پير و جوان وزن ومرد درجاي جاي مملكت ما تا تربيت فرزند صالحت مقام
 
معظم رهبري...به حق اين عزيزان دعا كن خداوند به زنان ما عفت وپاك  دامني عطا كند تا
 
كوركورانه وبعضا معرضانه مروج فرهنگ غرب نباشند!و بدين وسيله فرهنگي راكه از سال ٤٢ 
 
پي ريزي شد  ، چند روزه به باد ندهند!
 
با بدحجابي ، پوشش هاي تحريك كننده ، آرايش هاي زننده و ..... دل نازنين اسوه عفاف 
 
بانوي دو عالم را به درد نياورند!
 
@اي جوانان اين مرز وبوم بياييد يك بار ديگر جان دل به نداي حق طلبانه امام راحل ونايب 
 
برحقايشان گوش جان بسپاريم وبه فكر اعاده ي مجد خود باشيم وبا أطاعت ناآگاهانه ازفرهنگ 
 
غربخون شهيدان خود را كه براي استقلال و آزادي و جمهوري اسلامي ريخته شد زيرپا نگذاريم!
 
 
 
نويسنده :پرواز ٢١مرداد

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
كلام دكتررنجبر
نویسنده : خدیجه
تاریخ : سه شنبه 15 مرداد 1392

تمثيلات زيباي دكتر رنجبر
 
«آب‌ها خط‌کشی نمی‌کنند، هم دست‌های پاک را می‌پذیرند و هم دست‌های آلوده را. آینه‌ها هم مرزبندی نمی‌کنند، هم چهره‌های زشت را نشان می‌دهند و هم چهره‌های زیبا را.
 
پیامبر(ص) هم آب بود و هم آینه، یعنی برای همه بود. یعنی همه از اخلاق خوب پیامبر(ص) برخوردار بودند و بهره می‌بردند. پس اگر پیامبر(ص) مهربان بود، با همه مهربانی می‌کرد و اگر حرمت و احترام می‌گذاشت، برای همه بود. اگر گره گشایی می‌کرد، گره از کار همه می‌گشود، او هرگز اهل تبعیض و تفاوت نبود.
 
زرگرها وقتی بخواهند بدانند که سکه‌ای طلا هست یا نه، آن را به زمین زده و آنگاه از جنس صدای آن متوجه می‌شوند.
 
خدا هم زرگر عالم است وقتی بخواهد بفهماند کسی طلا هست یا نه و یا جنس خوبی دارد یا نه، او را چند صباحی ـ و به ظاهرـ به زمین می‌زند و مشقات و مشکلاتی را برایش فراهم می‌سازد و آنگاه از جنس حرف‌ها و برخوردها و رفتارهایش مشخص می‌کند که او چگونه آدمی است.
 
دندان پیامبر(ص) را شکستند اما او به جای آن که نفرین کرده و نفرتی در دلش پدید آید دستان خود را به سمت آسمان بلند کرده و می‌فرمود:
"اهد قومی انهم لا یعلمون؛ خدایا اینها نمی‌دانند و تو اینها را هدایت کن."
یعنی جواب بدی را با خوبی می‌داد. 
 
حال اگر اسوه ما پیامبر(ص) باشد ما هم باید بدی‌ها را با خوبی جواب دهیم.»
 
 
: «شما در برابر آینه اگر خندان باشی چهره‌ای خندان می‌بینی و اگر گریان باشی چهره‌ای گریان را تماشا می‌کنی.
 
این دنیا هم آینه‌وار است، از این‌رو شما همان می‌بینی که هستی و انجام می‌دهی.
هر دست که دادند همان دست گرفتند
 
این فرمولی است که قرآن کریم دارد و می‌گوید: "ان احسنتم احسنتم لانفسکم و ان اساتم فلها؛ یعنی اگر خوبی کنی خوبی می‌بینی و اگر بدی کنی بدی می‌بینی."
 
فاطمه زهرا(س) این فرمول را خوب فهمیده بود، لذا علی(ع) فرمود: "لا اغضبتنی فاطمه؛ فاطمه زهرا(س) هیچگاه مرا ناراحت نکرد."
 
چون می‌دانست که در این عالم آینه‌وار، اگر کسی را ناراحت کند دیری نمی‌پاید که همان ناراحتی به خود او باز می‌گردد.
 
برگرفته ازکتاب «سلوک باران(دفتر اول)» 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
روز الست
نویسنده : خدیجه
تاریخ : سه شنبه 15 مرداد 1392

 

عالم ذر (یا روز الست)، اشاره به آیه شریفه است: 
((و اذا خذ ربک منبنی آدم من ظهورهم ذریتهم و اشهدهم علی انفسهم الست بربکم قالوا بلیشهدنا، ان تقولوا یوم القیمه انا کنا عن هذا غافلین ;
 متذکر باش هنگامی کهپروردگارت از پشت بنیآدم ذریه آنها را برگرفت و آن‏ها را بر خویش گواه ساخت که آیامن پروردگار شما نیستم؟ گفتند چرا بر این امر گواهیم (این پیمان به خاطر این انجامشد) که روز قیامت نگوئید ما از این موضوع (توحید و خداپرستی) غفلت کردیم 
 
وهمچنین نگوئید پدران ما قبل از ما مشرک بودند و ما نسل بعدی هستیم (که طبعااپیرو آنان خواهیم بود) آیا ما را بر آنچه عناصر باطل انجام دادند عذاب میکنی و چنینآیات خود را تقصیل میدهیم و بیان میکنیم شاید به سوی حق باز گردند، (سورهاعراف، آیات 174 تا 172).
 
در تفسیر این آیه و چگونگی عالم ذر بین مفسران و دانشمندان اختلافاست. یکی از تفسیرهایی که مورد پذیرش متاخرین و از جمله علامه طباطبايي مي باشد اين است كه:
 منظور از این عالم دنیای فطرت واستعدادها است، یعنی به هنگام ورود ذرات اسپرم در رحم و تکوین جنین خداوند در خمیر مایه انسان فطرت توحیدی قرار میدهد و یا همان حقیقتی است که خداوند در موارد مختلف قرآن از جمله در سوره روم آیه 30 مطرح كرده :
((و اقم وجهک للدین حنیفاا فطره الله التی فطر الناس علیها لاتبدیل لخلقالله ذلک الدین القیم و لکن اکثر الناس لایعلمون; مستقیم روی به جانب آئینپاک اسلام آور و پیوسته از طریق دین خدا که فطرت خلق را بر آن آفریده پیروی کنکه هیچ تغییری در خلقت خدا نباید داد)).
 بنابر این تفسیر مقصود از عالم ذر و روزالست همان پیمان فطری و طبیعی است که خداوند از انسان ها گرفته است.
تفسيرالميزان

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
امانت الهي
نویسنده : خدیجه
تاریخ : سه شنبه 15 مرداد 1392

 

 
منظورازامانت الهي كه برعهده انسان گذاشته شده چيست ؟چرا ابتدابه كوه ها و زمين و... كه فاقد شعورند پيشنهاد شد؟
 
پاسخ:
 
در مورد امانت كه در آيه شريفه 72 سوره احزاب آمده، تفسيرهاي مختلف شده است از جمله:
 
1- منظور از امانت ولايت الهيه و كمال صفت عبوديت است كه از راه معرفت و عمل صالح حاصل مي‏شود.
 
2- منظور صفت اختيار و آزادي اراده است كه انسان را از ساير موجودات ممتاز مي‏كند.
 
3- مقصود عقل است كه ملاك تكليف و مناط ثواب و عقاب است.
 
4- منظور اعضاء پيكر انسان است مانند چشم كه امانت الهي است كه بايد آن را حفظ كرد و در طريق گناه مصرف ننمود. گوش و دست و پا وزبان هر كدام امانت‏هايي ديگر هستند كه حفظ آنها واجب است.
 
5- منظور واجبات و تكاليف الهي، همچون نماز و روزه و حج است.
 
    اما با كمي دقت روشن مي‏شود كه اين تفسيرهاي مختلف با هم متضاد نيستند. براي به دست آوردن پاسخ جامع بايد نظري به انسان بيفكنيم و ببينيم او چه دارد كه آسمان‏ها و زمين‏ها و كوه‏ها فاقد آن هستند.
 
    ولي چرا به زمين آسمان و كوه‏ها پيشنهاد شده و آنها نپذيرفتند؟ و آيا آنها فاقد شعور نيستند؟ از آيات قرآن مانند:آيه «.... ولكن لا تفقهون تسبيحهم» (اسرا 44) «قالتا اتينا طائعين» (فصلت 11) چنين برمي‏آيد كه تمامي موجودات جهان داراي شعور و درك هستند به گونه‏اي كه گاهي مورد خطاب قرار گرفته و پاسخ نيز مي‏دهند. بنابراين اين جهت مسأله از ديدگاه قرآن كاملا روشن است. ولي اينكه چرا انسان پذيرفت طبيعي است اين پذيرش به معناي لياقت وشايستگي او براي اين درجه است. انسان است كه مي‏تواند به وسيله عقل واراده خويش در خود و جهان تغيير ايجادنمايد كمال بيافريند و به پيش برود.
 
    چنين نيست كه حضرت آدم از جانب خود بار امانت الهي را بر عهده گرفته باشد، بلكه اساسا قرآن مي‏فرمايد:  وَحَمَلَهَا الاِْنْسانُ  ، (احزاب ، 33) يعني «انسان» اين بار را به دوش گرفت. به دوش گرفتن انسان نيز به معناي اين است كه تنها در ميان خلايق انسان است كه شرايط لازم و تواناييِ به عهده گرفتن بار رسالت و تكليف الهي را داراست،زيرا او برخوردار از قدرت عقل و اختيار است.
 
    تنها موجودي كه عرصه‏هاي قوس صعودي و نزولي‏اش بي‏نهايت است و به طور نامحدود قادر به پرواز به سوي قلهتكامل است و تمام اين كارها را با اراده و اختيار انجام مي‏دهد انسان است و اين است امانت الهي كه همه موجودات ازحمل آن سرباز زدند و انسان به ميدان آمد و يك تنه آن را بر دوش كشيد.
 
    بنابراين در يك جمله كوتاه و مختصر بايد گفت امانت الهي همان استعداد خلافت الهي و قابليت تكامل به صورتنامحدود و آميخته با اراده و اختيار و رسيدن به مقام انسان كامل و بنده خاص خدا و پذيرش ولايت الهيهاست.
 
    با تعبير ديگري نيز مي‏توان از اين امانت ياد كرد و گفت امانت الهي همان تعهد و قبول مسؤوليت است. بنابراين آنهاكه امانت را صفت اختيار و آزادي انسان دانستند به گوشه‏اي از اين امانت بزرگ اشاره كرده‏اند. همان‏گونه كه آنها كه آنرا تفسير به عقل كرده‏اند يا اعضا پيكر و يا فرائض و واجبات و يا تكاليف به طور كلي تفسير نموده‏اند هر كدام دست بهسوي شاخه‏اي از اين درخت بزرگ پربار دراز كرده و ميوه‏اي چيده‏اند، (ر.ك: تفسير نمونه).
 
جمله   انه كان ظلوما جهولاً   به گونه‏اي لطيف انسان را مدح مي‏كند، در عين حال هشداري به او نيز هست؛ اماچگونه؟
 
اگر انسان در آيه «عرض امانت»، متصف به ظلم و جهل گرديده، به اين دليل است كه مي‏تواند در نقطه مقابل آنقرار گيرد؛ يعني، بسيار عادل و يا بسيار عالم باشد. اما از آن جا كه علم و عدالت نياز به تلاش و مراقبت دارد و بسيارياز انسان‏ها چنين زحمتي را بر خود هموار نمي‏كنند در اين آيه به ظلم و ناداني نكوهش شده‏اند زيرا توانايي رشد واستعداد كمال را داشته‏اند ولي به جهت سستي و دنياطلبي از مراتب عالي علم و عدالت بهره‏مند نشده‏اند اين حقيقتدر آيات سوره «تين» بيان شده است. در آن‏جا كه خدا مي‏فرمايد: «ما انسان را در بهترين اندازه آفريديم و سپس او را به پايين‏تريندرجه باز مي‏گردانيم؛ مگر كساني كه ايمان آورده و عمل صالح انجام دهند».

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
آثار دعاي فرج
نویسنده : خدیجه
تاریخ : سه شنبه 15 مرداد 1392

 

آثار دعای فرج
روایات مختلفی به بیان آثار ، فوائد و ویژگی هایی که بر دعا کردن برای تعجیل فرج مترتب است ، پرداخته است که به پاره ای از آنها اشاره میکنیم:
1-فرمایش حضرت ولی عصر(علیه السلام) : بسیار دعا کنید برای تعجیل فرج که تعجیل شما در آن است.
2- این دعا سبب زیاد شدن نعمت هاست.
3- اظهار محبت قلبی است.
 4-نشانه ی انتظار است.
5- زنده کردن امر ائمه اطهار-علیهم السلام- است.
 6- مایه ناراحتی شیطان لعین است.
 7-نجات یافتن از فتنه های آخر الزمان است.
8-اداء قسمتی از حقوق آن حضرت است ؛ که هر حق صاحبی از واجب ترین امور است.
 9-تعظیم خداوند و دین خداوند است.
10-حضرت صاحب زمان -علیه السلام- در حق او دعا میکند.
 11-شفاعت آن حضرت در قیامت شامل حال او میشود.
 12-شفاعت پیغمبر-صلی الله علیه و اله و سلّم- ان شاءالله شامل حالش می شود.
 13-این دعا امتثال امر الهی و طلب فضل و عنایت اوست.
 14-مایه استجابت دعا میشود.
15-اداء اجر رسالت است.
16-مایه دفع بلاست.
 17-سبب وسعت روزی است ان شاءالله.
18-باعث آمرزش گناهان میشود.
 19-سبب تشرف به دیدار آن حضرت در بیداری یا خواب میشود.
 20-سبب رجعت به دنیا در زمان ظهور آن حضرت میشود ان شاءالله.
21-از برادران پیغمبر -صلی الله علیه و اله و سلّم- خواهد بود.
 22-فرج مولای ما حضرت صاحب الزمان-علیه السلام- زودتر واقع میشود.
23-پیروی از پیغمبر و امامان-علیهم السلام- خواهد بود.
24-وفای به عهد و پیمان خداوندی است.
 25-آثار نیکی به والدین برای دعا کننده حاصل میگردد.
 26-فضیلت رعایت و اداء امانت برایش حاصل میشود.
 27-زیاد شدن اشراف نور امام-علیه السلام- در دل اوست.
 28-سبب طولانی شدن عمر است ان شاءالله.
29-تعاون و همکاری در کار های نیک و تقوی است.
 30-رسیدن به نصرت و یاری خداوند بر دشمنان به کمک دست خداوند است.
 31-سبب هدایت به نور قرآن مجید است.
32-نزد اصحاب اعراف معروف میگردد.
 33-به ثواب طلب علم نائل میشود ان شاءالله.
 34-از عقوبت های اخروی ان شاءالله در امان می ماند.
35-هنگام مرگ به او مژده میرسد و با او به نرمی رفتار می شود.
36-این دعا اجابت دعوت خدا و رسول-صلی الله علیه و اله و سلّم- است.
 37-با امیر المومنین-علیه السلام- و در درجه ی آن حضرت خواهد بود.
38-محبوب ترین افراد نزد خداوند خواهد بود.
39-عزیز ترین و گرامی ترین افراد نزد پیغمبر-ص2لی الله علیه و اله و سلّم- می شود.
40-ان شاءالله از اهل بهشت خواهد شد.
41-دعای پیغمبر-صلی الله علیه و اله و سلّم- شامل حالش میگردد.
42-کردار های بد او به کردار های نیک مبدل می شود.
43-خداوند متعال در عبادت، او را تایید میفرماید.
44-ان شاءالله با این دعا عقوبت از اهل زمین دور می شود.
45-ثواب کمک به مظلوم را دارد. 46-ثواب احترام به بزرگتر و تواضع نسبت به او را دارد.
 47-پاداش خونخواهی حضرت ابی عبدالله الحسین-علیه السلام- را دارد.
 48-شایستگی دریافت احادیث ائمه اطهار-علیهم السلام- را می یابد.
49-نور او برای دیگران نیز –روز قیامت درخشان-درخشان می گردد.  
 


:: موضوعات مرتبط: پيام هاي مهدوي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
اقسام نماز
نویسنده : خدیجه
تاریخ : سه شنبه 15 مرداد 1392

نمازها به دو قسمِ واجب و مستحب تقسيم مى شوند.

نمازهاى واجب شش تا است:

1. نماز يوميه كه در مجموع 17 ركعت است: نماز صبح دو ركعت، نماز ظهر چهار ركعت، نماز عصر چهار ركعت، نماز مغرب سه ركعت و نماز عشا چهار ركعت

. 2. نماز آيات: دو ركعت.

3. نماز ميت

. 4. نماز طواف واجب خانه كعبه: دو ركعت است، كه بعد از طواف واجب خوانده مى شود.

5. نماز قضاى پدر كه بر پسر بزرگ تر واجب است. تعداد ركعات آن بستگى دارد كه پسر بزرگ تر چند ركعت از نمازهاى قضا شده پدر را يقين دارد كه به همان مقدار بر او واجب است

. 6. نمازى كه به واسطه اجاره، نذر، قسم و عهد واجب مى شود; تعداد ركعات هم بستگى دارد كه هنگام نذر، اجاره، قسم و يا عهد، چند ركعت در نظر گرفته شده است

. نمازهاى مستحبى فراوان است، كه در توضيح المسائل مراجع بزرگوار آمده است.[1] قرآن به نمازهاى يوميه به صورت كلى اشاره كرده; از جمله درآيات: نساء، آيه103; هود، آيه114; اسراء، آيه78 و... و در آيه 84 سوره توبه به نمازميت اشاره اى شده است و نيز درباره نمازهاى مستحبى در آيات: مزمل، آيه2; طور، آيه49; زمر، آيه9; انسان، آيه26 و... به نماز نافله شب اشاره كرده است كه در پرسش هاى ديگر تفصيل هريك خواهد آمد.   عدم ذكرجزئيات نمازدرقرآن:  1. قرآن كريم كتاب هدايت و راهنمايى انسان ها به سوى كمال است (بقره، آيه2). قرآن فقط كتاب احكام يا عقايد و... نيست كه به تمام جزئيات مسائل فقهى و احكام شرعى و... بپردازد. 2. قرآن كريم، با توجّه به سخنان و روايات پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله) و اهل بيت گرامى آن حضرت(عليهم السلام) تفسير مى شود; چنان كه خداوند متعال مى فرمايد: (...وَ أَنزَلْنَآ إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ ); ... و ما اين ذكر ]قرآن[ را بر تو نازل كرديم، تا آن چه به سوى مردم نازل شده است، براى آنها تبيين كنى، شايد انديشه كنند. بنابراين، تبيين جزئيات و بازگو كردن مسائل ريز عبادى و فقهى و... بر عهده پيامبر و امامان معصوم(عليهم السلام)است كه فقها، دانشمندان اسلامى و كارشناسان مباحث اسلامى، با توجّه به منابع اسلامى (كتاب، سنت، عقل و اجماع) مسائل شرعى و اسلامى را استخراج مى كنند مثلاً وقتى به وسيله آيات، نماز بر پيامبر واجب مى شود، پيامبر(صلى الله عليه وآله) به نماز مى ايستند و مى فرمايد: ببينيد من چگونه نماز مى خوانم شما هم همين گونه نماز بخوانيد.[2]  

فلسفه اختلاف تعداد ركعت هاى نمازها: در مورد فلسفه احكام، به طور كلّى و اختلاف در عدد ركعت نمازها، به طور خاصّ، بايد به موارد ذيل، توجه شود:

1ـ همه اَحكام الهى، داراى حكمت بوده و بر اساس مصلحت يا دفع مفسده است، ولى ممكن ا

ست براى ما مشخَّص نباشد. 2ـ اَحكام دين، دو دسته اند: الف) فلسفه و حكمت آنها بيان شده است; مانند نماز (عنكبوت، آيه45) و شراب (مائده، آيه91). ب) فلسفه آن بيان نشده است; مانند اختلاف ركعت نمازها.

3ـ اين كه سبب بيان نشدن علل و حكمت هاى بعضى از اَحكام مانند اختلاف عدد ركعت نمازها چيست، چند احتمال وجود دارد: ا

لف) براى امتحان بندگان، و معلوم شدن اين كه آيا بدون چون و چرا، از او اطاعت مى كنند يا نه، باشد; مانند عدد فرشتگان نگهبان جهنم كه به تصريح قرآن براى امتحان است(مدثر، آيه30و31)

. ب) فوايد و آثار بعضى احكام، تنها مربوط به اين دنيا نيست تا ما بتوانيم به آن پى ببريم، بلكه بسيارى از آنها، در جهان آخرت تأثير دارد و ما، تا خود وارد آن جهان نشويم، نمى توانيم به آثار آنها دست يابيم.

ج) اگر پزشك بگويد از اين قرص، صبح دو عدد، ظهر و عصر و عشا، چهار عدد و مغرب، سه عدد بخوريد، آيا سبب اين دستور را مى پرسيم؟ سبب نپرسيدن، اين است كه ما، به او اعتماد داريم و مى دانيم، حتماً به نفع ما دستورى را داده است; اين كه خداوند نماز صبح را دو ركعت و ظهر، عصر و عشاء را چهار ركعت و نماز مغرب را سه ركعت قرار داد، نيز ازهمين قبيل است.  

 

[1]. ر.ك: توضيح المسائل مراجع، ج1، ص421 ـ 910. [2]. ر.ك: محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، ج82، ص279.


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
دليل گفتن صدق الله العلي العظيم
نویسنده : خدیجه
تاریخ : سه شنبه 15 مرداد 1392

 

چرا شیعیان در  پایان قرائت قرآن می گویند : صدق الله العلی العظیم
 
در قرآن کریم،دو عبارت (صدق الله) و (الله العلی العظیم) وجود دارد که قاریان قرآن به تاسی از این دو عبارت قرآنی، در پایان قرائت خودشان می گویند:صدق الله العلی العظیم.
 
اما اگر دقت کرده باشید،در کشورهای سنی مذهب فقط عبارت صدق الله العظیم بیان می شود و البته علت آن را در این می دانند که تشیع با به کار بردن این جمله می خواهد علی(ع) را در ردیف خدا قرار دهد!!! هر قدر توضیح می دهیم که این عبارات از آیات قرآنی اخذ شده و کلمهء (علی) در اینجا صفت است( نه یک اسم خاص به معنای فرزند ابوطالب) که با ال به لفظ جلالهء الله و صفت عظیم متصل شده و تتابع اضافات به وجود آورده است و هیچ ربطی به پسر ابوطالب ندارد،گوششان بدهکار نیست…
 
آخه تعصب و جهل تا این حد؟؟؟
 
                         
 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
به كهف پناه ببريد!!!
نویسنده : خدیجه
تاریخ : یک شنبه 15 ارديبهشت 1392

 » به کهف پناه برید!

بسم الله الرحمن الرحیم
 ﴿ وَ اِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَ ما یعْبُدُونَ اِلَّا اللهَ فَأْوُوا اِلَى الْکهْفِ ینْشُرْ لَکمْ رَبُّکمْ مِنْ رَحْمَتِهِ… ﴾
به کهف پناه ­برید!
سالیانی بس دور حکم­رانی دقیانوس نام، بر مردمانی ستم­دیده حکومت می­کرد و خود را خدا
می­دانست. او مردم را وادار می­کرد تا وی را هم­چون خدا پرستش کنند. در همین زمان تاریک و خفقان بار، مردانی با هم یک­دل شدند که تنها باید پروردگار یکتا را پرستید. اینان به غاری پناه بردند تا از گزند دقیانوس در امان باشند و رحمت خدا نصیبشان شود.[۱] حال چندین سال است که این ماجرا به تاریخ پیوسته، خاک دقیانوس را بلعیده و مردان کهف هم­چنان منتظرند.٢

دقیانوس مُرد؛ اما اغواکننده­ی دقیانوس و دقیانوسیان زنده است.
این موجودِ اغواگر، شیطان است؛ رانده شده­ی درگاه الاهی؛ همان که مدام در کارِ گم­راه نمودن انسان­هاست.
به راستی شیطان کیست؟ چه می­کند؟ و چگونه در طول تاریخ، انسان­ها را به بازی گرفته­است؟
او کیست که خداوند در قرآن، این چنین ما را از او می­ترساند
و بدین­گونه دشمنی­اش را با بشر شرح می­دهد؟[۳]
شیطان یکی از عجیب­ترین مخلوقات است. او در اثر هزاران سال عبادت پروردگار، به درجات بالا دست یافت؛ اما ناگاه با یک نافرمانی از عرش خداوند بیرون شد و عهد کرد تا روز رستاخیز هر چه در توان دارد به­کار بندد تا آدم و فرزندان آدم را از راه مستقیم منحرف کند.[۴]
عجب عهدی! شاید پایدار­ترین پیمان­ها، همین عهد شیطان باشد که از پسِ سال­ها جهان را دگر­گون ساخته است!
اما عجیب­تر این­که ما انسان­ها، نسبت به این دشمنِ قوی غافل­ایم و این، خود زیرکانه­ترین فریب و حربه­ی شیطان است!
او خود را برای بشر ناتوان و ضعیف نشان می­دهد و با کوچک جلوه دادنِ خود، به آسانی در انسان نفوذ می­کند. کار شیطان این است که شهوات پست دنیوی را در دلِ انسان زینت می­­دهد[۵] و به این ترتیب، بدون آن­که انسان متوجه شود، افسارش را به دست می­گیرد و به جهت دل­خواه خود می­کشد. شیطان از معدود مخلوقاتی است که قادر است در فکر و ذهن انسان نفوذ کند و او را با وعده­های دروغین فریب دهد.[۶] بدون شک، همین قدرت نفوذ اوست که به شدت این دشمن عجیب را خطرناک کرده است.
قرآن در مورد او می­فرماید:
﴿ (ای مردم!) شیطان دشمن شماست؛ پس او را به دشمنی گیرید. ﴾[۷]
دردِ بی­درمان ِما، بی­توجهی به همین کلام پروردگار است.
ای انسان! چرا شیطان را دشمن نمی­­دانی و بدین شکل او را ضعیف می­پنداری؟
انسان اگر به خود وانهاده شود، بی شک در مقابل شیطان، در جنگی نابرابر قرار گرفته و در قبال این موجود قوی، توانِ مقابله ندارد. انسانِ بی­سلاح و سپر، همان­گونه که تا به حال در طول تاریخ گرفتار شده، در برابر شیطان مغلوب و درمانده خواهد شد.[۸]
اما پروردگار مهربان که واقف بر این عجز بشری است، انسان­ها را بی­حفاظ و پناه رها نکرده تا در این پیکار بازنده باشند.
﴿ و آن هنگام که از آنان و آن چه جز خدا می­پرستند کناره گرفتید؛ پس به کهف (غار) پناه برید تا خداوند از رحمتش بر شما فرود ریزد…﴾[۹]
خداوند کریم برای حفاظت انسان از شرّ دقیانوس، کهف(= پناهگاهی) قرار داده، به انسان فرمان می دهد که در کهفِ خداوندی پنهان شو.
اما کهف چیست؟ آیا کهف تنها غاری تنگ و تاریک است؟ آیا سخن قرآن تنها به این معناست؟ مگر می­شود غار و کهفِ پناه­جویان از دستِ شیطان تنها یک غار در دل کوه باشد؟!
امام رضا علیه­السلام فرموده­اند:
« ما کهفِ شما هستیم؛ همانند غارِ اصحاب کهف.»[۱۰]
آری! خاندان پیامبر در همه­ی زمان­ها پناهگاه خداوند می باشند و برای رهایی از شیطان، بهترین پناهگاه، حجت خداوند است.[۱۱]
این مژده برای کسانی است که می­خواهند از آلودگی گناه در امان باشند.
بشر می­خواهد پاک بماند؛ از آلودگی گناه، از زشتی­ها، از بدی­ها؛
اما دشمنی آشکار همواره بر سرِ راهِ بشر نشسته است؛ ابلیس.
آن قدر در دلِ او وسوسه می­کند تا او را به سوی گناه بکشاند…
اما این­جا، در همین نزدیکی­ها، پناهگاهی است؛ کهفی که قرآن دستور داده به آن پناه برید تا رحمت خدا شامل حالتان شود.
پناهگاه محکم، دژِ استوار، محلّ امان، سرچشمه­ی خیرات؛ یعنی امام زمان علیه­السلام …
پس باید دست بر­داشت و به امام زمان علیه­السلام توسل جست و از او مدد گرفت؛ چرا که بر اساس قرآن و روایات، تنها راه مقابله با شیطان همین است. نکند ماه رمضان بگذرد و باز شیطان از غل و زنجیر، رها شود[۱۲]و دوباره نکبت گناه بر وجودمان سایه افکند …
اما نه! در همه­ی ماه­ها و در طول سال، خدا پناهگاهی قرار داده تا به او پناه بریم و از آلودگی­ها پاک بمانیم. این پناهگاه، حضرت مهدی علیه­السلام است؛ پس بیایید بگوییم:
یا صاحب الزمان! دوری از گناه بر ما سخت است؛ ای پناهگاهِ خدا! تو ما را از شرّ شیطان و گناهان نجات ده!
[۱]. حیات القلوب، ج ۲، داستان اصحاب کهف.
[۲]. بر اساس روایات، اصحاب کهف جزءِ یارانِ حضرت مهدی علیه­السلام خواهند بود؛ طبری، دلائل­الامامه: ۳۰۷٫
[۳]. یوسف(۱۲): ۵: ﴿ همانا شیطان برای انسان دشمنی آشکار است ﴾ و نیز آیات دیگر.
[۴]. اعراف(۷): ۱۱ – ۱۷٫
[۵]. حجر(۱۵): ۳۹: ﴿ قالَ رَبِّ بِما اَغْوَیْتَنی لَاُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الاَرْضِ وَ لَاُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعینَ.﴾
[۶]. بقره(۲): ۲۶۸ ؛ ابراهیم(۱۴): ۲۲٫
[۷]. فاطر(۳۵): ۶٫
[۸]. اگر در قدرتِ وسوسه­ها و ترغیبِ شیطان به گناه شک دارید، کافی است به کثرتِ آیاتی که خداوند، ابلیس را دشمنِ آشکارِ بشر خوانده، دقت کنید؛ خداوند در قرآن می فرماید:﴿ اِنَّ الشَّیْطانَ لِلْاِنْسانِ عَدُوٌّ مُبینٌ ﴾؛ یوسف(۱۲): ۵٫ امیرالمؤمنین علیه­السلام می­فرمایند:« به درستی که دام ابلیس، عظیم و حیله و مکرش، بزرگ و زهرش بسیار کشنده است »؛ نهج البلاغه، خطبه­ی ۲۳۴٫ این موجودِ اغواگر، چنان در کارِ گم­راه نمودنِ انسان­ها کوشاست که حتی دست از پیامبران الاهی نیز برنداشته است؛ هرچند آن مردانِ الاهی با پناه بردن به خدا و اولیایِ او از شرِ گناهان مصون و معصوم­اند.
[۹]. کهف(۱۸): ۱۶٫
[۱۰].« وَ نَحْنُ کَهْفُکُمْ کَکَهْفِ اَصْحابِ الْکَهْفِ…»؛ کنزالدقائق ۱۰: ۵۷۱ (به نقل از وجود مقدس امام رضا علیه­السلام).
[۱۱]. در صلوات خاصه­ی ماه شعبان، چهارده معصوم علیهم­السلام پناهگاه محکم (الکهف الحصین) خوانده شده­اند؛ مفاتیح الجنان، اعمال مشترکه­ی ماه شعبان.
[۱۲]. به نقل از: خطبه­ی گهربار حضرت رسول اکرم صلی­الله­علیه­وآله در آستانه­ی ماه مبارک رمضان؛ مفاتیح الجنان، در فضیلت ماه مبارک رمضان.
اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه و النصر
 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
٧٣ تست دين وزندگي ٣
نویسنده : خدیجه
تاریخ : شنبه 7 ارديبهشت 1392

 ۷۳ تست از دين و زندگي سوم متوسطه

1ـ پاسخ به اين سوال « آيا ميل به فنا پذيري انسان پاسخ مناسبي خواهد يافت ؟»در كدام نياز مطرح مي شود ؟
1) نياز ششم : كشف راه رست زندگي
2) نياز دوم : درك درست از آينده ي خويش
3) نياز اول : درك هدف زندگي
4) نياز چهارم : نياز به تعالي
2ـ نيازهاي بنيادي انسان در كدام نياز به هم مي رسند ؟
1) نياز به تعالي و رشد و بالندگي
2) درك درست از آينده ي خود
3) شناخت راه صحيح زندگي
4) درك هدف زندگي
3ـ اگر در موضوعي اطلاعاتي در اختيار عقل قرار نگيرد و يا اطلاعاتي صحيح ولي ناقص در اختيار عقل قرار گيرد ، به ترتيب ...
1) عقل نمي تواند هيچ حكمي بدهد ـ عقل به حكم جامع و كامل نمي رسد
2) حكم عقل گمراه كننده است و قابل اجرا نيست ـ حكم عقل صحيح و قابل اجرا نيست .
3) عقل نمي تواند هيچ حكمي بدهد ـ حكم عقل صحيح و قابل اجرا نيست .
4) حكم عقل صحيح و قابل اجرا نيست ـ عقل نمي تواند هيچ حكمي بدهد .
4ـ كدام مورد پشتيبان تواناي شكست ناپذير را معرفي مي كند ؟
1)راه درست زندگي       2) نياز به تعالي
3) هدف زندگي           4) روابط عادلانه ي اجتماعي
5ـ فاصله گرفتن قلبها از يكديگر نتيجه ي چيست ؟
1) فزون خواهي افراد و زياده طلبي آنان
2) ناتواني در شناخت هدف صحيح
3) درك نادرست از آينده ي خويش
4) درجا زدن و منجمد شدن
6ـ امام كاظم (ع) به ... يكي از شاگردان برجسته خود در مورد كسي كه عقلش كاملتر است ، فرموده اند ...
1) هشام بن حكم ـ رتبه اش در دنيا و آخرت بالاتر است
2) هشام بن احمد ـ به فهم عميق تر و برتري از دين دست مي يابد
3) هشام بن حكم ـ به فهم عميق تر و برتري از دين دست مي يابد
4) هشام            بن احمد ـ رتبه اش در دنيا و آخرت بالاتر است .
7ـ آيه ي شريفه « ربنا الذي اعطي كل شيء خلقه ثم هدي » از زبان كدام پيامبر و خطاب به چه كسي بيان شده است ؟
1) پيامبر اسلام (ص) ـ كفار قريش
2) حضرت موسي (ع) ـ فرعون
3)  پيامبر اسلام (ص) ـ مشركان
4) حضرت موسي (ع) ـ هارون
8ـ چه چيزي پاسخ صحيح و بنيادي ترين نيازهاي انسان است و عبث نبودن خلقت موجودات به دليل كدام صفت الهي است ؟
1)تعقل و تفكر ـ حكمت     2) دين الهي ـ رحمت  3) تعقل و تفكر – رحمت          4) دين الهي ـ حكمت
9ـ آيه ي شريفه ي «  تا براي مردم نباشد در مقابل خداوند ، بهانه و دستاويزي ... » در چه موردي به كار رفته است ؟
1) اعطاي فكر         2) اعطاي رسل  3) برقراري عدالت اجتماعي        4) پيروي از دانش
10ـ وسيله ي فهم پيام الهي ... است و ... از آن به ... تعبير كرده است .
1)انبيا و ائمه  ـ امام كاظم (ع) ـ حجت آشكار         2) عقل ـ امام صادق (ع) ـ حجت نهان
3) رسولان الهي ـ امام صادق (ع) حجت ظاهري    4) عقل ـ امام كاظم (ع) ـ حجت نهان
11ـ بينش عميق و تقواي پيامبران ، به ترتيب كدام يك از مختصات آن ها را موجب شده است ؟
1) مصونيت از گناه ـ مصونيت از اشتباه        2) مصونيت از خطا ـ مصونيت از اشتباه
3) مصونيت از اشتباه ـ مصونيت از گناه        4) مصونيت از اشتباه ـ مصونيت از خطا
12ـ قاعده ي « لا ضرر و لا ضرار » سخن ... و بيانگر كدام ويژگي دين اسلام است ؟
1) امام علي (ع) ـ تقدم روح و حقيقت تعاليم ديني بر شكل و ظاهر آن
2) پيامبر اسلام (ص) تقدم روح و حقيقت تعاليم ديني بر شكل و ظاهر آن
3) امام علي (ع) ـ وضع قواعد و اصول كلي براي حل مسائل جديد
4) پيامبر اسلام (ص) ـ وضع قواعد و اصول كلي براي حل مسائل جديد
13ـ روايت « نحن معاشر الانبياء امرنا ان نتكلم الناس ...»از فرمايشات ....... و بيانگر ....... است .
1)امام صادق (ع) ـ پايين بودن سطح درك انسان هاي اوليه
2) پيامبر اكرم (ص) پايين بودن سطح درك انسان هاي اوليه
3) امام صادق (ع) تحريف كالي تعليمات پيامبر قبل
4) پيامبر اكرم (ص) تحريف كلي تعليمات پيامبر قبل
14ـ طراحي ساختار نظام حكومتي جمهوري اسلامي متناسب با عصر حاضر  يكي از مهمترين جلوه هاي كدام ويژگي دين اسلام است ؟
1)وضع قواعد و اصول كلي براي حل مسائل جديد
2) توجه به نيازهاي ثابت و پايدار انساني
3) دادن اختياران خاص به حاكم و نظام اسلامي
4) تقدم روح و حقيقت تعاليم ديني بر شكل و ظاهر
15ـ در جاهايي كه دين بر شكل خاصي تاكيد نكرده است بايد به گونه اي عمل كرد كه ...
1) حقيقت تعاليم همواره زنده بماند ، گر چه شكل و ظاهر عوض شود
2) حقيقت تعاليم همواره زنده بماند و شكل و ظاهر آن نياز ثابت بماند
3) شكل و ظاهر شرع همواره زنده بماند و باطن و حقيقت آن تغيير نكند
4) شكل و ظاهر شرع همواره زنده بماند اگر چه پاره اي از اصول تغيير نكند
16ـ مطابق آيات قرآن تعبير « ... فاتقوا النار التي وقودها الناس و الحجاره » ... يعني      « بترسيد از آتشي كه هيزمش آدميان و سنگ هاست .. » براي چه كساني آماده شده است ؟
1) منافقين                          2) كافران                       3) گمراهان                     4) ظالمان
17ـ « وجود آهنگ آرامش بخشي در بسم الله الرحمن الرحيم » و « جامعيت و همه جانبه بودن قرآن »به ترتيب بيانگر كدام جنبه از جنبه هاي اعجاز قرآن كريم است ؟
1) لفظي و ظاهري ـ محتوايي معنايي        2) محتوايي و معنايي ـ لفظي و ظاهري
3) لفظي و ظاهر ـ لفظي . ظاهري             4) محتوايي و معنايي ـ محتوايي و معنايي
18ـ آيه ي شريفه ي : « و ان كنتم في ريب مما نزلنا علي عبدنا فاتوا بسوره من مثله ...» بيش تر مبين چيست ؟
1) اعجاز قرآن نشانه لفظي و ظاهري                 2) دعوت به مبارزه و تحدي
3) انسجام دروني در عين نزول تدريجي            3) اعجاز قرآن نشانه ي محتوايي و معنايي
19-  مفهوم عبارت شريفه ي : « اذا لارتاب المبطلون » مويد .......... است و بيانگر اعجاز..... ... است .
1) تاثير ناپذيري و تبعيت نكردن قرآن از فرهنگ و عقايد زمانه ـ معنوي
2) جامعيت و همه جانبه بودن قرآن ـ معنوي
3) انسجام و وحدت دروني ـ مصوني
4) امي بودن رسول خدا (ص) اعجاز
20ـ خداوند درباره ي كدام ويژگي قرآن مي فرمايد : «... و لو كان من عند غير الله لوجدوا فيه اختلافا كثيرا »
1ـ تاثير ناپذيري و تبعيت نكردن از فرهنگ و عقايد زمانه     2) امي بودن رسول خدا (ص)
3) تازگي و شادابي دائمي                                        4) انسجام و وحدت دروني ، در عين نزول تدريجي
21ـ بالاترين و برترين مقام رسول خدا چيست و ابعاد آن بر چه كساني معلوم است ؟
1) ولايت باطني ـ مومنان به ميزاني كه چشم باطنشان باز شود و پرده هايي از عالم غيب كنار رود .
2) دريافت و ابلاغ وحي ـ پيامبران و امامان چرا كه چشم باطنشان باز است و پرده هاي عالم غيب بر ايشان كنار رفته است .
3) ولايت باطني ـ مومنان به ميزاني كه چشم باطنشان باز شود وبا حقيقت قيامت آشنا شده اند.
4) دريافت و ابلاغ وحي ـ پيامبران و امامان چرا كه چشم باطنشان باز شده و با حقيقت قيامت آشنا شده اند .
22ـ امام باقر (ع) اسلام را بر چه پايه هايي استوار دانسته اند ؟
1) نماز و خمس و زكات و حج و ولايت        2) نماز و روزه و حج و خمس و ولايت
3) نماز و خمس و حج و زكات و ولايت        4) نماز و روزه و حج و زكات و ولايت
23ـ مطابق فرمايش امام خميني اجراي احكام و عمل به آن ها مستلزم چيست ؟
1) فهم عميق جزييات احكام و قوانين      2) دوري از حكومت طاغوت  3) تشكيل حكومت       4) مراجعه به آيات
24ـ اولين و بزرگترين معلم قرآن ... است و در روايات مهم ترين پايه ي اسلام ... معرفي شده است .
1) امام علي (ع) ـ تامين عدالت                     2) پيامبر اكرم (ص) ـ تامين عدالت
3) امام علي (ع) ولايت                              4) پيامبر اكرم (ص) ـ ولايت
25ـ معناي آيه ي شريفه ي : « ... و اليه متاب » چيست ؟
1) بازگشت من به سوي خداست                 2) و به سوي خدا به پيش برويد
3) از او روي بر نگردانيد                        4) در كارهايتان به ميل او رفتار كنيد .
26ـ عبارت : « و الله يعصمك من الناس » از ... در ارتباط با ... خطاب به ... بيان شده است .
1) پيامبر اسلام (ص) ـ حديث منزلت ـ امام علي (ع)       2) پيامبر اسلام (ص) ـ حديث غدير ـ امام علي (ع)
3) خداوند ـ آيه ي تطيهر ـ امام علي (ع)                     4) خداوند ـ حديث غدير ـ پيامبر اسلام (ص)
27ـ حديث جابر در ارتباط با كدام آيه است ؟
1) 33 سوره ي احزاب     2) 55 سوره ي مائده    3) 59 سوره ي نساء     4) 67 سوره ي مائده
28ـ در روايتي كه از پيامبر اسلام نقل شده است ، منظور از اولوالامر چه كساني معرفي شده اند و محمد بن علي نام كدام امامان است ؟
1) 14 معصوم ـ امام باقر و امام هادي (ع)           2) 12 امام ـ امام باقر و امام جواد (ع)
3) 14 معصوم ـ امام باقر و امام جواد (ع)           4) 12 امام ـ امام باقر و امام هادي (ع)
29ـ خداوند به چه كساني فرمود :« الله اعلم حيث يجعل رسالته » ؟
1) كساني كه مي گفتند ما به رسولان ايمان نمي آوريم ، مگر اينكه آنچه كه به آنها داده شده به ما بدهند .
2) كساني كه مي گفتند ما به رسولان ايمان نمي آوريم ، مگر اين كه خداوند رسولش را از ميان ما  برگزيند .
3) مشركيني كه مي گفتند چرا خداوند رسالتش را در سرزمين ما قرار داده و به مكاني ديگر انتقال نمي دهد .
4) مشركيني كه مي گفتند ما به پيامبر ايمان نمي آوريم چرا كه علم و دانش او براي اين رسالت بزرگ كافي نيست .
30ـ چند نفر از اصحاب پيامبر (ص) كه در غدير حاضر بودند و چند نفر از علماي اهل سنت حديث غدير را نقل كرده اند ؟
1) 110ـ240            2) 84 ـ240                 3) 110 ـ 350                   4) 84 ـ350
31ـ مهمترين خطري كه پس از رحلت خدا (ص) مسلمانان را تهديد مي كرد ، در كدام آيه آمده است ؟
1) انقلبتم علي اعقابكم                                    2) و يمحق الكافرين
3) فقد مس القوم قرح مثله                              4) فانظروا كيف كان عاقبه المكذبين
32ـ معاويه در سال ... حكومت مسلمانان را به دست گرفت و سلسله امويان تا سال ... در زمان امامت ... بر مردم حكمراني كردند .
1)40 هجري ـ 122 هجري ـ امام سجاد (ع)             2) 40 هجري ـ 132 هجري ـ امام صادق (ع)
3 )  45 هجري ـ 132 هجري ـ امام سجاد (ع)          4) 45 هجري ـ 122 هجري ـ امام صادق (ع)
33ـ رسول گرامي اسلام ، تعبير « افضل الجهاد » را در مورد ... به كار برده اند و اين روايت بيانگر كدام ويژگي عصر ائمه (ع) است ؟
1) گفتن سخن حق در برابر پيشواي ستمگر ـ تبديل حكومت عدل نبوي به سلطنت قيصري و كسرايي
2) دعوت پيشواي ستمگر به اجراي عدالت ـ تبديل حكومت عدل نبوي به سلطنت قيصري و كسرايي
3)دعوت پيشواي ستمگر به اجراي عدالت ـ تحريف در انديشه هاي اسلامي و جهل حديث
4) گفتن سخن حق در برابر پيشواي ستمگر ـ تحريف در انديشه هاي اسلامي و جهل حديث
34ـ ممنوعيت نوشتن احاديث از چه زماني آغاز شد و مهمترين اشكال نگهداري حديث كه فقط به حافظه سپرده شود ، چيست ؟
1) پس از رحلت پيامبر (ص) ـ افزايش احتمال خطا و جعل حديث
2) حكومت معاويه ـ افزايش احتمال خطا و جعل حديث
3) پس از رحلت پيامبر (ص) ـ بي بهره ماندن از يك منبع هدايت
4) حكومت معاويه ـ دخالت دادن سليقه ي شخصي در احكام
35ـ حضرت نوح (ع) درباره ي مزد رسالت خود ، به مردم مي گويد :
1) لا اسئلكم عليه من اجر الاالموده في القربي
2) ما سألتكم من اجر فهو لكم ان اجري الا علي الله ...
3) ما اسئلكم عليه من اجر ان اجري الا علي رب العالمين
4) ما اسئلكم عليه من اجر الا من شاء ان يتخذ الي ربه سبيلا
36ـ مطابق فرمان خدا به پيامبر در آيه ي 57 از سوره ي فرقان ، پيامبر فقط براي يك مورد بايد از مردم مزد طلب كند ، آن يك مورد چيست ؟
1) دوست داشتن اهل بيت و خاندان نبوت                                 2) كسي كه بخواهد راهي به سوي خدا پيش گيرد .
3) پيروي از دستورات امامان معصوم و دوري از سرپيچي ان ها             4) هر كس بخواهد به طور داوطلبانه از شريعت مراقبت كند .
37ـ كتاب هاي « التهذيب ، الاستبصار ، من لا يحضره الفقيه » به ترتيب از چه كساني است ؟
1) شيخ طوسي ـ شيخ طوسي ـ كليني               2) شيخ طوسي ـ شيخ طوسي ـ شيخ صدوق
3) شيخ صدوق ـ شيخ طوسي ـ شيخ طوسي      4) شيخ صدوق ـ كليني ـ شيخ طوسي
38ـ كتاب  «غررالحكم و دررالكلم » در زمينه ي ... و از اقدامات امام علي (ع) مربوط به ... و شامل ... سخن از آن حضرت مي باشد .
1) پاسخ به مسائل جديد و نيازهاي نو ـ برقراري حكومت عدل ـ يازده هزار
2) آگاهي بخشي به مردم ـ مرجعيت علمي ـ افزون بر ده هزار
3) پاسخ به مسائل جديد و نيازهاي نو ـ مرجعيت علمي ـ يازده هزار
4) آگاهي بخشي به مردم ـ برقراري حكومت عدل ـ افزون بر ده هزار
39ـ ائمه ي بزرگوار ما از زمان ... بخشي از مبارزه ي خود را بنا بر اصل ... پيش مي بردند يعني مي كوشيدند ...
1) امام صادق (ع) ـ جهاد اكبر با حاكم جور ـ در عين ضربه زدن به دشمن كمتر ضربه بخورند .
2) امام سجاد (ع) ـ جهاد اكبر با حاكم جور ـ  در عين ضربه زدن به دشمن كمتر ضربه بخورند .
3) امام صادق (ع) ـ تقيه ـ آن بخش از اقدامات خود را كه دشمن به ان حساسيت دارد ، مخفي نگه دارند .
4) امام سجاد (ع) ـ تقيه ـ آن بخش از اقدامات خود را كه دشمن به ان حساسيت دارد ، مخفي  نگه دارند .
40ـ آفت خانمان سوز جامعه ي دينداران چيست و امامان معصوم با برخورداري از چه چيزي تلاش كردند مردم را از اين آفت بر حذر دارند ؟
1) ظاهر گرايي در دين ـ علم الهي و نمايش چهره ي واقعي اسلام
2) سطحي نگري در دين ـ انتخاب روش درست مبارزه با حاكمان غاصب
3) ظاهر گرايي در دين ـ تربيت شخصيت هاي برجسته ي اسلامي
4) سطحي نگري در دين ـ عدم تاييد حاكمان زمان خود
41ـ غيبت صغري امام زمان (عج) تا چه زماني به طول انجاميد و دومين و سومين نماينده آن حضرت به ترتيب چه كساني هستند ؟
1) 319 ه . ق ـ عثمان بن سعيد ـ حسين بن روح
2) 329 ه . ق ـ عثمان بن سعيد ـ حسين بن روح
3) 329 ه . ق ـ محمد بن عثمان ـ حسين بن روح
4) 319 ه . ق ـ محمد بن عثمان ـ حسين بن روح
42 ـ هسته ي مركزي ياران امام زمان ( ع ) به تعداد ... مي باشند و مطابق احاديث بيش تر ياران امام را ... تشكيل مي دهند .
1) ياران پيامبر در جنگ بدر ـ علما                     2) ياران پيامبر در جنگ احد ـ جوانان
3) ياران پيامبر در جنگ بدر ـ جوانان                 4) ياران پيامبر در جنگ احد ـ علما
43ـ مطابق فرمايش امام علي ( ع) خداوند به واسطه ي چه چيزي انسان ها را از وجود حجت بي بهره مي سازد ؟
1) كوتاهي در نگهداري از نعمت هاي الهي          2)   ستمگري و زياده رويشان در گناه
3) پيروي از حاكمان ستمگر زمانه                    4) افراط و تفريط در استفاده از لذايذ دنيا
44ـ امام علي (ع) محبوب ترين كارها را نزد خداوند چه دانستند؟
1) ياري مظلوم و مبارزه با ظالم                       2) بيان سخن حق در مقابل پيشواي ستمگر
3) انتظار فرج امام زمان ( عج )                        4) احترام و خدمت به والدين
45ـ آيه ي « بالهدي و دين الحق ليظهره علي الدين كله ي » اشاره به كدام يك از گزينه هاي زير دارد ؟
1) هدايت كنندگان دين الهي همگي پيروزند .                            2) وعده الهي ، پيروزي حتمي حق را نويد مي دهد.
3) دين طهارت و پاكي را براي همه به ارمغان آورده است .                   4) دين هدايت الهي را براي همگان از اهل حق و باطل به همراه مي آورد .
46ـ كدام مقام امام نيازمند حضور آشكار امام نيست و در عصر غيبت نيز هم چنان برقرار است و كدام يك از بركات وجود ايشان بهره مي برد ؟
1) مرجعيت علمي ـ علما و فقها                           2) ولايت معنوي ـ عالم خلقت
3) مرجعيت علمي ـ همه ي مومنان                      4) ولايت معنوي ـ علما و فقها
47ـ با تكيه بر چه پشتوانه هايي وظايف مربوط به « مرجعيت علمي » و « حكومت اسلامي » به فقيهان با تقوا و آگاه به زمان سپرده مي شود ؟
1) قرآن و سنت سيره ي پيامبر و امامان معصوم (ع) ـ تلاش براي جلب عنايت هاي ويژه ي امام زمان ( ع ) از طريق ولايت ظاهري
2) خود سازي و رعايت تقوي الي توسط فقيه ـ تلاش براي جلب عنايت هاي ويژه ي امام زمان (ع) از طريق ولايت معنوي
3) قرآن و سنت و سيره ي پيامبر و تعاليم امامان معصوم (ع) خودسازي و رعايت تقواي الهي توسط فقيه
4) خود سازي و رعايت تقوي الهي توسط فقيه و تلاش براي جلب عنايات امام عصر ( عج ) ـ قرآن كريم و سنت و سيره ي پيامبر اكرم (ص)
48) تعبير هاي « نگهبان دين خود » ، دژهاي محكم اسلام » و « روات حديثنا » را به ترتيب كدام يك از معصومين ( ع) درباره ي فقها يا مرجع تقليد به كار برده اند ؟
1) امام كاظم (ع) ـ امام زمان (ع) ـ امام صادق (ع)                  2) امام صادق (ع) ـ امام كاظم (ع) ـ امام زمان (ع)
3) امام صادق (ع) ـ امام زمان (ع) ـ امام كاظم (ع)                  4) امام كاظم (ع) ـ امام صادق (ع) ـ امام زمان (ع)
49ـ وظيفه ي فقها در عصر غيبت بنا بر فرمان امام زمان (عج) و نيابت از ايشان كدام است ؟
1) ولايت معنوي و مرجعيت علمي                              2) ولايت معنوي و تشكيل حكومت اسلامي
3) مرجعيت علمي و رهبري حكومت اسلامي               4) ولايت معنوي ، مرجعيت علمي و تشكيل حكومت اسلامي
50ـ مطابق فرمايش ... مرگ فقها برابر با ... است .
1) امام كاظم (ع) ـ شكاف و رخنه در اسلام             2) امام صادق (ع) ـ كژ انديشي در اسلام
3) امام زمان (ع) كژ انديشي در اسلام                               4) امام صادق (ع) ـ شكاف و رخنه در اسلام
51ـ امام علي (ع) در نامه ي خود به مالك اشتر مي فرمايد : دوست داشتني ترين چيزها در نزد تو، در چه چيزي به ترتيب بايد شامل ترين و فراگيرترين و ميانه ترين باشد ؟
1) حق ـ جلب خشنودي مردم ـ حق                  2) جلب خشنودي مردم ـ حق ـ عدل
3) عدل ـ جلب خشنودي مردم – حق                4) عدل ـ حق ـ جلب خشنودي مردم
52ـ اين كه رهبر جامعه اسلامي « بايد نقشه هاي دشمنان دين را خنثي كند » و « در اجراي احكام از كسي نترسد » به ترتيب بيانگر كدام خصوصيت اوست ؟
1) تدبير و كفايت ـ زمان شناس                     2) شجاعت ـ تدبير و كفايت
3) تدبير و كفايت ـ شجاعت                           4) شجاعت ـ زمان شناس
53ـ رهبري و هدايت جامعه و پياده كردن احكام الهي با كدام يك ممكن و مقدور مي شود ؟
1) پذيرش و قبول مردم                             2) يكي بودن مرجعيت ولايت فقيه
3) عادل و با تقوا بودن رهبر جامعه                  4) عدالت خواهي دولت مردان
54ـ دموكراسي رايج در جهان ، هدف خود را چه چيزي قرار داده و نتيجه ي حكومت هاي دموكراتيك چيست ؟
1) تامين خواسته هاي دنيوي مردم ـ ناديده گرفتن ارزش هاي اخلاقي و دستورهاي الهي
2) ناديده گرفتن ارزش هاي اخلاقي و دستورهاي الهي ـ تامين خواسته هاي دنيوي مردم
3) فراهم آوردن بستر عدالت اجتماعي ـ تامين خواست و اراده ي فرد و گروهي خاص
4) بي اعتنايي و مخالفت با ارزش هاي الهي ـ تامين خواست و اراده ي فرد و گروهي خاص
55ـ اولين مسئوليت در سلسله مسئوليت هاي  مسلمانان در نظام اسلامي و مسئوليت اساسي آن ها چيست ؟
1) تلاش براي دوام نظام ـ انتخاب رهبر و ساير مسئولان
2) تلاش براي دوام نظام ـ رشد و پيشرفت جامعه در همه ي ابعاد زندگي اجتماعي
3) رشد و پيشرفت جامعه در همه ي ابعاد زندگي اجتماعي ـ انتخاب رهبر و ساير مسئولان
4) انتخاب رهبر و ساير مسئولان ـ  تلاش براي دوام نظام
56ـ مطابق فرمايش امام علي (ع) شهوت در نزد كسي حقير و پست مي شود كه ...
1) خدا را گرامي تر و بزرگ تر از خود بداند .            2) خود را گرامي بدارد .
3) تمام بهشت را با قدر و شان خود برابر نداند .       4) بهاي نفس خود را فقط خداي خود بداند
57) خداوند در كدام سوره و خطاب به كدام يك از برگزيدگان خود مي فرمايد : « تو را براي خودم برگزيدم و تربيت كردم . »
1) بقره ـ پيامبر اسلام (ص)     2) طه ـ حضرت موسي (ع)              3) بقره ـحضرت موسي (ع)         4) طه ـ پيامبر اكرم (ص)
58 ـ در آيه ي 8 منافقون ، خداوند پس از خود عزت را به چه كساني نسبت مي دهد ؟
1) پيامبر و اهل بيت           2) پيامبر و الوالامر            3)پيامبر و مومنان                  4) پيامبر و امامان
59ـ قرآن در مورد چه كساني مي فرمايد : « فلنحيينه حياه طيبه ... ؟
1) زن و مرد با ايمان كه آرامش داشته باشند .
2) زن و مرد مومن كه مودت و رحمت داشته باشند  .
3) زن و مرد مومن كه عامل رشد اخلاقي و معنوي يك ديگر باشند
4) زن و مرد با ايمان كه كار نيكو انجام دهند .
60ـ آيه ي شريفه ي : « افبا لباطل يومنون و بنعمه الله يكفرون » در زمينه ي كدام يك از زمينه هاي تشكيل خانواده است ؟
1) رشد معنوي و اخلاقي     2) آرامش و انس روحي همسر  3) رشد و پرورش فرزندان        4) ارضاي طبيعي غرايز
61ـ  ارج و منزلت زن و مرد به ميزان ...cآنهاست و هدف نهايي خلقت ... است .
1) ايمان و عمل صالح ـ تقرب به خداوند           2) شناخت و معرفت خداوند ـ تقرب به خداوند
3) ايمان و عمل صالح ـ پرستش خدا                4) شناخت و معرفت خداوند ـ پرستش خدا
62ـ پيرامون زمينه هاي تشكيل خانواده ،در آيه ي 21 سوره ي در كنار ... به ... اشاره شده است .
1) رشد معنوي و اخلاقي ـ مودت و رحمت       2) آرامش و انس روحي ـ مودت و رحمت
3) رشد معنوي و اخلاقي ـ آرامش و انس روحي  4) آرامش و انس روحي ـ رشد معنوي و اخلاقي
63ـ عالي ترين زمينه براي تشكيل خانواده نياز به چيست ؟
1) آرامش روحي و انس دروني با همسر
2) شكل گرفتن آرامش روحي و مودت و محبت ميان اعضاي خانواده
3) فرصتي مناسب براي رشد اخلاقي و اجتماعي زن و مرد و فرزندان
4) شناخت خلقيات و روحيات همسر و دوستانش و معاشرت با آن ها
64ـ روايت « حب الشي ء يعمي و يصم » به كدام يك در امر ازدواج تاكيد دارد ؟
1) شنيدن فرياد هاي خير خواهانه ي عقل
2) ازدواج با كساني كه هم شان و هم كفو شخص باشند .
3) ازدواج با افراد ديندار و خوش اخلاق
4) شناخت خلقيات و روحيات همسر و دوستانش و معاشرت با آن ها
65ـ مطابق فرمايش رسول گرامي اسلام (ص) ، در صورت فراهم كردن شرايط ازدواج براي دختران و پسران خود ، خداوند ...
1) عفاف و غيرت آن ها را زياد مي كند
2) ايمانشان را افزايش و رزق و روزي آنها را تامين مي كند
3) نيمي ديگر از دين ان ها را با فراهم كردن زمينه هاي تقوا كامل مي كند .
4) به هر ركعت از نماز ان ها هفتاد برابر بيش تر از نماز افراد مجرد ثواب مي دهد
66ـ بين فاصله ي كدام يك با زمان ازدواج ، تشكيل خانواده نبايد زياد باشد ؟
1) بلوغ فكري و تامين زندگي                       2) بلوغ طبيعي و تامين زندگي
3) بلوغ فكري و عملي                                  4) بلوغ طبيعي و فكري
67ـ از ديدگاه امام صادق (ع) ، مرد مناسب همسري كسي است كه ...
1) پاك دامن و خوش اخلاق باشد .                                2) پاكدامن و بر تامين زندگي توانا باشد
3) خوش اخلاق و بر تامين زندگي توانا باشد .        4) خوش اخلاق و ديندار باشد
68ـ كدام يك ، به خصوص مانع پيشقدم شدن دختران در ازدواج شده است ؟
1) بينش نادرست نسبت به زن و مرد        2) تعصب و آداب و رسوم غلط در امر ازدواج
3) حيا و عزت نفس قوي                                4)  لطافت هاي روحي و ظرافت هاي عاطفي
69ـ پيمان ازدواج چه نام دارد و چگونه تعهدي است و كدام يك از شرايط اصلي آن است ؟
1) عقد – رسمي و شرعي ـ صداق                 2) عقد- طبيعي و شرعي ـ صداق
3) عقد ـ رسمي و شرعي ـ نفقه                      4) عقد ـ طبيعي و شرعي ـ نفقه
70ـ اين قسمت از آيه ي شريفه : « و لا تنهر هما ... » چه توصيه يا در مورد پدر و مادر دارد ؟
1) ايشان را از خود مران      2) با تندي با آنها سخن مگو 3) به آنها بي حرمتي نكن       4) در كمك به ان ها كوتاهي نكن
71- مطابق روايات ، چه چيزي نزد خداوند دوست داشتني تر از اعتكاف و شب زنده داري در مسجد مدينه است ؟
1) اين گفته ي مرد به زن كه « تو را دوست دارم »      2) نشستن مرد در كنار همسر خود
3) هر زني كه يك ليوان آب به شوهرش بدهد 4) ان مردي كه براي همسرش لقمه مي گيرد .
72ـ كدام يك به ترتيب ، از نقش هاي مرد و زن در خانواده نيست ؟
1) پرداخت نفقه به زن ثروتمند ـ همسر داري                2) نگاهباني از حريم خانواده ـ مديريت عمومي خانواده
3) رابطه ي محبت آميز با همسر ـ مديريت داخل خانه     4) تامين هزينه ي فرزندان ـ تدبير امور خانه
73ـ امام علي (ع) آراستگي و زيبايي زن براي شوهرش را چگونه معرفي كرده است ؟
1) برتر از يك سال روزه داري و شب زنده داري
2) بهتر از هفتاد حج واجب
3) جهاد در راه خدا
4) برتر از نماز و روزه ساليان
 


:: موضوعات مرتبط: دین و زندگی 11 , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تست درس اول /دینی پیش
نویسنده : خدیجه
تاریخ : جمعه 25 اسفند 1391

 

 نمونه سوالات تستی از درس اول تا پایان درس هفت کتاب معارف اسلامی پایه چهارم متوسطه:

درس اول                                     

1) درک نیازمندی جهان، در هستی خود به خدا راهی است به سوی:

1- درک حضور خداوند                                                    2- معرفت عمیق تر نسبت به خداوند

3- تقرب به خداوند                                              4- اعتراف به غنی بودن خداوند

2) فرض هستی بخش برای خدا به آن دلیل باطل است که:

1- هر پدیده ای الزاماً نیاز به هستی بخش ندارد                          2- هستی بخش خدا خود نیز باید خدا باشد

3- خدا پدیده نیست و ذاتش مساوی  با هستی است                       4- هستی بخش خدا نیز خود  پدیده است

3) برترین حق و واقعیت ...................است که ............:

1- ذات انسان حق بودن خود را از خدا می گیرد     

2- خداوند ذات انسان در نهانی ترین لایه های خویش خدا را می یابد

3- ذات انسان در نهانی ترین لایه های خویش خدا را می یابد

4- خداوند هر حقیقت دیگری حق بودن خود را از او می گیرد

4) کدام مورد با مفهوم عبارت قرآنی: «انتم الفقراء الی الله» مطابقت دارد؟

1- فرض تقدم نیستی بر هستی برای برخی پدیده ها محال است

2- منشأ وجود و هستی تمامی پدیده ها ذات آن ها نیست

3- ذات و حقیقت پاره ای از مخلوقات مساوی هستی است

4- همه ی مخلوقات در هستی و بقا به خالقی نیازمندند که قائم به ذات خویش نباشد

5) کدام مورد صحیح نیست؟

1- به اراده ی خداوند مخلوقات آفریده می شوند و به اراده ی او هستی خود را از دست می دهند

2- انسان های کاملتر، فقر و نیازمندی خود به خداوند را بهتر درک می کنند

3- هر چه انسان به معنای حقیقی کاملتر شود، نسبت به دیگران فقیرتر می شود

4- هر چه انسان در کسب کمالات بیشتر پیش رود، بندگی و عبودیتش در نزد خداوند بیشتر و قوی تر است

6) در مقایسه ی رابطه ی بین «ساعت ساز و ساعت» و «جهان با خدا»، کدام گزینه صحیح نیست؟

1- شباهت ساعت سازو خدا در خالق بودن                               2- تفاوت خدا و ساعت ساز در پدیده بودن

3- شباهت ساعت و جهان در پدیده بودن                                  4- تفاوت ساعت ساز و خدا در خالق بودن

7) چرا در قرآن کریم خداوند «غنی» خوانده شده است؟

1- زیرا وجود انسان به خداوند وابسته است و به اراده ی خدا نابود شدنی است

2- زیرا وجود و عدم موجودات و خلق یا نابودی آن ها به اراده ی خداوند وابسته است

3- زیرا کمالات انسان تماماً از سوی خداست و او همواره فقیر و نیازمند به خداست

4- زیرا در مقابل فقر و نیازمندی موجودات،  انسان کامل تر است ولی نسبت به خدا فقیر است

8) در مقایسه ی خداوند با ساعت ساز، کدام گزینه صحیح نیست؟

1- وابستگی کار ساعت و جهان به سازندگان خود

2- محدودیت علم و قدرت ساعت ساز در مقابل علم و قدرت نامحدود خداوند

3- بدیع بودن خلقت خداوند در مقابل تقلیدی بودن کار ساعت ساز

4- خالق بودن خدا و سازنده بودن ساعت ساز

9) کدام گزینه در معنای دقیق «قائم به خود بودن» صحیح نیست:

1- قابل تفکیک بودن هستی از ذات                              2- عدم وابستگی به دیگران در وجود و هستی و بقا

3- مستقل بودن در هستی و وجود                             4- تساوی و برابری ذات و حقیقت با هستی

10) عبارت قرآنی «و یأت بخلق جدید» بیش از هر چیز بیانگر کدام یک از موارد زیر است؟

1- بی نیازی خداوند به موجودات                                    2- نیازمندی موجودات در بقا به خداوند

3- وابستگی وجودی انسان به عوامل متعدد                       4- نیازمندی انسان و موجودات در هستی به خداوند

11) ذات انسان و اشیای موجود در عالم مساوی با موجود بودن نیست زیرا:

1- لازمه ی این تساوی مخلوق بودن تمامی موجودات است          2- فرض نیستی و امکان نبودن برای آن ها وجود ندارد

3- فرض نیستی و امکان نبودن برای آن ها وجود دارد               4- لازمه ی این تساوی مخلوق بودن تمامی انسانها است

12) اصل نیازمندی موجودات در وجود و هستی به خداوند بیانگر کدام صفت خدای متعال است؟

1- خالق                    2- فاطر                          3- لطیف                          4- غنی

13) یک موجود، تنها در صورتی برای موجود بودن نیاز به دیگری ندارد که:

1- پدیده ای غیر مادی نباشد                                                     2- امکان هستی در عالم را داشته باشد

3- پدیده نباشد و ذات و حقیقتش مساوی با موجود بودن باشد             4- ذات و حقیقت آن مساوی با هستی نباشد                  

14) با توجه به استدلال مربوط به نیازمندی مخلوقات به هستی بخش، کدام گزینه صحیح نیست؟

1- موجود بودن جزء ذات خداست و هستی از آن جدا نمی شود

2- هر موجودی از آن جهت که پدیده است نیاز به علت دارد

3- هر موجودی از آن جهت که هست به هستی بخش نیاز دارد

4- موجود بودن جزء ذات انسان و مخلوقات دیگر نیست

15) کدام مفهوم در بیت: «ذات نا یافته از هستی بخش         کی تواند که شود هستی بخش» قابل مشاهده است؟

1- هستی بخش به پدیده ها خودش باید مستقل و قائم به خود بوده و هستی از او جدا نشود

2- هر چیزی که وجودش از خودش نباشد، برای موجود بودن به دیگری نیازمند است

3- هیچ یک از پدیده های جهان را نمی توان یافت که به خود متکی و از غیر خود بی نیاز باشد

4- ذات ما و اشیای موجود در عالم مساوی با بودن نیست و ممکن است نباشیم

 16) از هر یک از عبارات: «وجود انسان وابسته به خداست» و « وجود خداوند به چیزی وابسته نیست» به ترتیب کدام نتایج حاصل می شود؟

1- گرفتن هستی انسان و آوردن مخلوقات دیگری به جای او -  ناتوانی تمام مخلوقات در از بین بردن خداوند

2- ناتوانی تمام مخلوقات در از بین بردن خداوند -  گرفتن هستی انسان و آوردن مخلوقات دیگری به جای او

3- گرفتن هستی انسان و آوردن مخلوقات دیگری به جای او- نیازمندی انسان و تمامی مخلوقات در پیدایش و بقا به خداوند

4- ناتوانی تمام مخلوقات در از بین بردن خداوند -  نیازمندی انسان و تمامی مخلوقات در پیدایش و بقا به خداوند

17) توجه به پدیده های موجود در جهان این واقعیت را آشکار می سازد که:

1- هر موجودی به غیر خود وابسته و نیازمند است.

2- به جز انسان، ذات تمامی پدیده ها مساوی با وجود و هستی است.

3- تنها ذات انسان مساوی با موجود بودن است.

4- وجود و هستی هیچ پدیده ای از ذات آن سرچشمه نمی گیرد.

 18) رابطه ی خداوند با مخلوقات شبیه به کدام یک از موارد زیر نیست؟

1- شعاع نور با لامپ روشن                                     2- فرد ثروتنمند با شخص فقیر

3- روشنایی روز با خورشید                                           4- امواج خروشان با دریا

19) کدام گزینه از شباهت های ساعت و جهان محسوب نمی شود؟

1- پدیده بودن                2- ساده بودن                    3- هدفدار بودن      4- منظم بودن

 

20) از مفهوم کدام یک از عبارات قرآنی زیر، بی نیازی خداوند و وابستگی مخلوقات به دست می آید؟

1- و الله هو الغنی الحمید                                     2- أنتم الفقراء إلی الله

3- إن یشأ یذهبکم                                              4- و یأت بخلق جدید



:: موضوعات مرتبط: , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تست درس دوم/دینی پیش
نویسنده : خدیجه
تاریخ : جمعه 25 اسفند 1391

 

درس دوم                                    یگانه ی بی همتا

21) کدام یک از موارد به شرک ذاتی مرتبط نیست؟

1- اعتقاد به کمال مطلق بودن خدا                                            2- خلقت بخش های مختلف جهان توسط چند خدا

3- آفرینش دسته جمعی جهان توسط خدایان متعدد                        4- مخلوق نبودن دو یا چند خدا

22) کدام یک از عبارات قرآنی زیر بر توحید أفعالی دلالت دارد؟

1- و هو السمیع البصیر                   2- فاعبدوه        3- قل هو الله أحد      4- ذلکم الله ربکم                

 23) کدام یک از موارد شرک ذاتی را رد نمی کند؟

1- گرایش فطری بشر به خدا                            2- دعوت پیامبران الهی به خدا

3- شناخت اندک درباره ی روابط بین پدیده ها        4- وجود نظم و یکپارچگی در نظام عالم

24) توحید افعالی عبارت است از اعتقاد به:

1- یگانگی و بی نظیر و مانند بودن خدا              2- یگانگی و یکتایی و بی مثل و مانند بودن خدا

3- بی نیازی خدا در اداره ی جهان و وابستگی آثار پدیده ها  به خدا           4- نیازمندی موجودات به خدا و بی همتایی او

25) اعتقاد به شریک داشتن خدا در انجام کارها، از مصادیق کدام گزینه است؟

1- شرک افعالی                   2- شرک نظری                       3- شرک عملی                       4- شرک ذاتی

26) در صورتی حق مالکیت اشخاص قابل قبول است که:

1- جایگزین مالکیت خدا محسوب شود                           2- نسبت به مخلوقات دیگر سنجیده شود

3- در کنار مالکیت خدا باشد                                       4- در طول مالکیت خدا نباشد

27) قبول ولایت پیامبر به این معناست که:

1-  ولایت پیامبر در کنار ولایت خداست                              2- ولایت پیامبر در طول ولایت خدا و مأذون از اوست

3- ولایت پیامبر در عرض ولایت خداست                            4- بخشی از ولایت خدا به پیامبر واگذار شده است

28) هر یک از واژه های «الله» و «رب» به ترتیب بیانگر کدام یک از انواع توحید می باشد؟

1- توحید ذاتی توحید ذاتی                                             2- توحید افعالی توحید صفاتی   

3- توحید افعالی توحید افعالی                                         4- توحید ذاتی توحید افعالی

29) عالی ترین مرتبه ی توحید از دیدگاه امیر المؤمنین علیه السلام کدام است؟

1- توحید صفاتی               2- توحید عملی                     3- توحید افعالی                    4- توحید ذاتی

30) آیه ی «قل هو الله أحد» بر کدام یک از انواع توحید دلالت دارد؟

1- افعالی                       2- صفاتی                           3- توحید در ولایت                4- ذاتی

31) قرآن کریم بر کدام یک از انواع توحید تأکید فراوان دارد؟

1- توحید افعالی               2- توحید ذاتی                      3- توحید در ربوبیت              4- توحید در مالکیت

32) توحید در ولایت یعنی این که:

1- خداوند صاحب اختیار و فرمانروای مطلق جهان است             2- تدبیر همه ی مخلوقات تنها در اختیار خداست

3- همه ی موجودات فقیر الی الله هستند                                  4- هر گونه تصرف در جهان حق خدا و شایسته ی اوست

33) هدایت جهان به سوی مقصدی معین، از مصادیق کدام یک از انواع توحید است؟

1- توحید صفاتی             2- توحید افعالی              3- توحید در ولایت               4- توحید در ربوبیت و تدبیر

34) در کدام یک از امورات زیر در دنیای امروز دیدگاه توحیدی به چشم نمی خورد؟

1-  عبادات فردی انسان های مختلف در جهان                                    2- عبادات جمعی افراد در آیین های مذهبی

3- روابط سیاسی، اقتصادی، اخلاقی و فرهنگی میان ملت ها                 4- مبارزات حق طلبانه ی ملت های مسلمان

35) اعتقاد به چند خدا با کدام یک از موارد زیر منافات دارد؟

1- کامل بودن و بی عیب و نقص بودن                                     2- نیازمند و محتاج بودن

3- نداشتن برخی از کمالات و زیبایی ها                                   4- کامل نبودن و نقص داشتن

36) نیازمندی به موجودات در ادراه ی امور جهان نشانه ی چیست؟

1- کامل نبودن و دارای عیب و نقص بودن                           2- منشأ زیبایی ها و خوبی ها بودن

3- کمال مطلق بودن خداوند                                              4- هماهنگی و یکپارچگی موجود در جهان

37) کدام مورد مرتبط با اعتقاد به توحید افعالی است؟

1- بی مثل و مانند بودن خدا                                             2- نظام جهان و قانونمندی حاکم بر‌آن

3- یگانگی و یکتایی  ذات خدا                                          4- عدم دو گانگی و جدایی میان ذات و صفات

38) کار باغبان در کشت گل و گیاه در مقایسه با سایر افراد منسوب به کیست؟

1- قانونمندی پدیده ها                2- خود باغبان                   3- آب و خاک و بذر                4- خداوند

39) شرک ذاتی بیشتر در چه جاهایی رایج بوده است؟

1- جوامع امروزی                   2- جوامع ابتدایی               3- ملل متمدن                         4- ملل عرب

40) آیه ی «و لم یکن له کفواً أحد» دلالت دارد بر:

1- توحید افعالی                     2- توحید صفاتی                 3- توحید ذاتی                      4- توحید در ربوبیت

41) اعتقاد به وجود خدای باد، خدای آتش و خدای باران، از مصادیق کدام نوع از انواع شرک است؟

1-  افعالی و صفاتی                 2- ذاتی و صفاتی                3- افعالی و نظری                4- ذاتی و افعالی

42) کدام یک از دلایل یگانگی خداوند و اثبات توحید ذاتی می باشد؟

1- دعوت پیامبران            2- گرایش فطری بشر          3- انسجام و یکپارچگی موجود در جهان          4- همه ی موارد

43) کدام یک از موارد زیر به عنوان دلیل مشترک برای اثبات توحید ذاتی و افعالی تلقی می شود؟

1- نفی نقص و محدودیت برای خداوند                              2- دعوت تمامی پیامبران تنها به یک خدا

3- حاکمیت قوانین واحد بر جهان                                     4- گرایش فطری بشر به یک خدا

44) محور اول توحید افعالی آن است که:

1- معتقد باشیم که حداوند یگانه و یکتاست

2- خداوند را تنها خالق جهان بدانیم که وجود خود را از کسی نگرفته است

3- نیاز خداوند را به موجودات در اداره ی جهان نفی کنیم

4- میان ذات و صفات خداوند جدایی و دو گانگی قائل نشویم

45) کدام یک از عبارات زیر نشان دهنده ی محور دوم توحید افعالی است؟

1- و لم یکن شریک فی الملک                                 2- بحول الله و قوته أقوم و أقعد

3- و لم تکن له صاحبه                                        4- ما لهم من دونه من ولی

46) قربانی کردن برای بت ها و یاری طلبیدن از آن ها از مصادیق کدام مورد است؟

1- شرک افعالی               2- شرک ذاتی                  3- شرک در ولایت                   4- شرک نظری

47) کدام مورد مربوط به شاخه های توحید افعالی نیست؟

1- قبول ولایت پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم                        2- هدایت جهان به سوی مقصدی معین

3- لزوم اطاعت از رسول خدا و جانشینانش علیهم السلام              4- فقیر الی الله بودن تمامی موجودات در پیشگاه خداوند

48) با درک کدام حقیقت، نظامات موجود در جهان و قوانین حاکم بر آن و روابط میان پدیده ها به فعل خدا و اراده ی او منسوب می شود؟

1- یگانگی و یکتایی خدا                                                      2- اعتقاد به بی نیازی خداوند

3- اعتقاد به توحید افعالی                                                     4- نسبت دادن صفات خدا به ذات او

 

49) پذیرفتن مالکیت مخلوقات در صورتی صحیح است که:

1- مالکیت آن در کنار مالکیت خدا محسوب شود                 2-  نسبت به سایر مخلوقات محسوب نشود

3- جایگزین مالکیت خدا و جانشین آن به شمار آید              4- در طول مالکیت خدا و نسبت به مخلوقات دیگر به شمار آید

50) غفلت انسان از نقش مدیریتی و ربوبیت خداوند کدام یک از موارد زیر را ضروری ساخته است؟

1- گرفتار شدن به شرک ذاتی و اعتقاد به چند خدایی

2- تأکید قرآن کریم بر توحید در ربوبیت و تذکر به رب بودن خداوند

3- نفی قدرت پرورش، تدبیر و مدیریت توسط انسان و سایر موجودات

4- در اولویت قرار دادن تدبیر و مدیریت خود یا سایر مخلوقات در برنامه ریزی های زندگی

51) شرک در ربوبیت به آن معناست که:

1- انسان را دارای قدرت پرورش، تدبیر و مدیریت ندانیم

2- هیچ موجودی را دارای قدرت پرورش، تدبیر و مدیریت ندانیم

3- <



:: موضوعات مرتبط: , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان صبح امید و آدرس tagbakhshiyan1.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار مطالب

:: کل مطالب : 1220
:: کل نظرات : 3317

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 22

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 9
:: باردید دیروز : 34
:: بازدید هفته : 9
:: بازدید ماه : 6342
:: بازدید سال : 26012
:: بازدید کلی : 327718

RSS

Powered By
loxblog.Com